گریزان💀⚡P3

كآرولین★ كآرولین★ كآرولین★ · 1403/01/01 11:26 · خواندن 2 دقیقه

سلاممم بر همه دوستان و نویسندگان میدونم ۵ ساعت گذشته ولی عیدتون مبارک💕

سال خوبی داشته باشین.بریم سراغ پارت ۳ مرسی از حمایتتون🙏❤

 

...که چیز شوکه کننده ای توی یکی از کوچه های فردی دیدم.دیدم آدرین و لایلا راسی..دارن ..صبر کن اونا الان دارن چیکار میکنن؟😳چشمامو بستم نمیخواستم ببینم که دارن ل.ب میگیرن و سریع پا به فرار گذاشتم.

**********************************************************

تو اتاقم به این فکر میکردم که اونا انقدر اهم اهم هستن که روز اول آشنایی ل.ب میگیرن؟

آدرین چیزی نیست که فکر میکردم.

**********************************************************

۲ روز گذشت و خوشبختانه اثری ازشون نبود. تا اینکه روز سوم....

ل: آدرین بیا بریم خونه من

آ: باشه . چه خونه قشنگیه

نصف پشمام رفت. یاخدا چیکارمیخوان بکنن ؟ با اون صحنه ای که دیدم احتمالا فراتر از بوسه پیش میرن.نمیدونم چرا ولی باید یکاری کنم .بدو بدو رفتم جلو و داد زدم:سلااممم!

ل:سلام، شما؟

آ: لایلا ایشون مرینته همکلاسی و دوستم....ام یعنی دوست معمولیا😅مرینت اینجا چیکار میکنی؟ 

لایلا چشم غره ای به من رفت و با بی میلی گفت: اها.خب ما کار داریم خدافظ...

م: آم...خب...باشه.🙁

آ:لایلا میتونی مرینتو دعوت کنی؟ فکر کنم ناراحت شده.

سرمو به نشونه آره نشون دادم .لب پایینمو دادم بیرون و با چشمای مظلوم به لایلا نگاه کردم.

کاملااا برخلاف چیزی که فکر میکردم قبول کرد!

ل:بخاطر آدرین

ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم.رفتیم بالا و نشستیم روی مبل. لایلا رفت که شربت بیاره و من و آدرین مشغول حرف زدن درباره درس و پروژه کلاسیمون شدیم.وقتی شربتو آورد خواستم بخورم که متوجه شدم شربت بوی خاصی میده...

 

خب تمام شد. شرط: ۲۰ لایک ۲۰ کامنت💗 پارت بعد میفهمید بوی چی میداد😈

بچه ها اگه یکی از شرطا برسه به عنوان عیدی پارت بعدو میدم⭐🌚

بای👻