رمان دانشگاه منحرف پارت ۱

🦋inas✨️ · 14:38 1402/12/02

سلام سلام🤚 من نویسنده جدیدم💯 و امید وارم از رمانم خوشتون بیاد🤭

اماده شدم لباس دانشگاه رو پوشیدم یه ارایش خفیف کردم و رفتم روز اخر بود توی راه ادرین رو دیدم  سلام احوال پرسی کردیم و رفتیم دانشگاه این دفعه ادرین اومدوارد دانشگاه که شدیم ادرین کنارم نشست داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو استاد وارد شد وسط صحبت استاد ادرین پرید و گفت استا میشه برم بیرون استاد اجازه رو نداد و گفت همیشه مری بیرون و اون وقت یاد نمی گیری و امتحان رو با میدید ( دانشگاه نمیرم فک کنم یه خورده مبالغه داشتم😂) زنگ خورد ورفتم با بقیه بچه ها و ادرین صدام زد رفتم پیشش گفت بیا بریم خونه تمام شد امروز گفتم باشه توی راه گفتم خونمون اون وره گفت قرار نیست بریم خونه گفتم کجا گفت به تو برموط نیست .، وارد خونه که شدیم گفت برو اون اتاق گفتم باش اومد ولی لخت گفت لباست رو در بیار گفتم نه اومد و منو روی تخت پرت کرد و یه بوس سمت گردنم زد.........

 

 

 

تموم شد منتظر پارت بعدی باشید بعدی 

منحرف هست

حداقل ۱۰ لایک کنید دوستون دارم تابعد بای🥰