تک پارتی سکس مجازی🔞😋
10 آذر · · خواندن 3 دقیقه (بخش اول)
سلام کیوتیا، چطورین؟ 💕
راستش این تک پارتی رو من ننوشتم و کار یکی از دوستامه، گفت بزارم ببینه فید بک چطوره
درضمن ایشون دیگه مثل من نیست حمایت کنین و نکنین ادامه بده! تاکید کرده حمایت نشد دیگه نمینویسه ادامه رو
شخصیت ها :
میلاد، 20 سال
نیکا: 16 سال
(کاپلن)
برادر نیکا : پرهام، 27 سال (سینگل)
مادر نیکا : فاطمه، 45 سال
.
.
.
.
.
دو روز دیگه جشن نامزدي دختر خالم بود و مامانم و داداشم داشتن میرفتن واسه کمک به خالم
=نیکا، عزیزم؟
+جان مامان
=من و پرهام میریم دیگه.. احتمالا تا 8 و 9 کارمون طول بکشه، مراقب خودت باشیا دختر قشنگم
+چشم مامان جونم
+خداحافظ
گوشیم و برداشتم و تو صفحه چتم با میلاد رفتم
با دیدن پیامش ناخودآگاه لبخند زدم
-دلم برای صدات تنگ شده نفسم
مامانم از رابطم با میلاد خبر داشت ولی چون پشت تلفن بی ادب میشه جلو مامانم بهش زنگ نمیزنم
تایپ کردم:
+خونه تنهام.. میخوای زنگ بزنی؟
پیامم کمتر از 1 دقیقه سین خورد و چند ثانیه بعد تماس تصویری ورودی داشتم
موهام و مرتب کردم و جواب دادم
-سلام نفس، چطوری؟
+خوبم عشقم تو چطوری
-منم خوبم خوشگل خانوم
-گفتی خونه تنهایی؟
+اوم.. تا 3 4 ساعت دیگه تنهام
-دوست داری یه کاری کنیم؟
+چی؟
-با دخترم مجازی سکس کینم
+چ.. چی؟
-چیزی نیست.. لباسامون و بیرون میاریم، من بدن دخترم و میبینم بعدم جاهایی که میگم ماساژ میده که لذت هم ببره
+میلاد..
-جانم؟ نترس عزیزم، لذت میبری بعد هم کمکت میکنم ارضا بشی
سکوتش طولانی شد که بهش لبخند زدم و مشغول در آوردن لباسام شدم
+میاالد
-جان میلاد
نگاهش و از دوربین گرفته بود، معلوم بود خجالت کیشده
-نگاه کن دخترکم، این کیریه که شب عروسیت میکنم ت کصت
+میالد..
-نگاه کن نیکا
خجالت زده به صفحه گوشی و کیرم ک جولوش بود نگاه کرد
-دوست داری؟
+خوشگله.. صولتیه
-آله نینی، صولتیه.. کص دخترمم صولتیه؟
+اوم..
-کص و بيار بیرون نگا کنم
+میلاد!
-جان؟ منم دلم میخاد ببینم.. بکش پایین شلوارتو
شلوارشو پایین کشید و پیرهنم از تنش خارج کرد...
با لباس زیر جلوم نشسته بود، بدنش خیلی سفید و خوردنی بود
-جوونم، اینجا بودی الان حاملت کرده بودم.. یدونه از میمی هاتو بکش بیرون از سوتین...
از زبان نیکا :
به چشمای حریصش نگا کردم..
مثل یه گرگ گرسنه بهم نگاه میکرد.. اگه اینجا بود از کمردرد نمیتونستم بلند شم... ولی همین فکرا باعث میشدن دلم بخاد نشونش بدم
یکی از سینه هام و از سوتین بیرون آوردم و جلوی دوبرین گرفتم
-پدصگ.. میدونه و بال من بسته اس نمیتونم بگامش
ریز خندیدم و سینه دیگه ام بیرون آوردم، بعد سوتین و باز کدرم و رو عسلی تخت گذاشتم
-جمال و کمال دخترم تمومی نداهر.. نوبت کصه خوشگله
خجالت میکیشدم ولی با نگاه کردن به دوربین و کیر میالد که کمی برافروخته شده بود خودم و جمع کدرم و شورتم و پایین کشیدم... اونم رو عسلی گذاشتم
-باز کن لاپاتو ببینم
رو تخت نشستم و پاهام و تا جای ممکن باز کردم برای دوربین
-چه کص نازی.. چه بدن جذابی :) بریم سر کارمون؟
+اوهوم
-سه تا انگشتت و بکن ت دهنت، کامل کامل لیس بزن و خیس کن
+ایژوری ؟ (دستش تو دهنشه اینجوری شده صداش 😔🤝)
-خوبه خوبه.. مک بزن کامل خیس کن
-میشه دستت و بری ته حلقت نیکا؟
سوالی نگاش کردم که خندید :
-میخوام ببینم سالارم بره ته حلقت چی میشه
رو به دوربین اخم کردم ولی کاری که خاست و انجام دادم
انگشتام از نیمه زبونم عقب تر رفتن که عوق زدم
-دختر خوب.. یکم داخل تر
با داخل تر رفتن انگشتام دوباره عوق زدم.. تو چشام اشک جمع شد و به سرفه افتادم
-جانم جانم... ببخشید تموم شد
با اخم بهش نگاه کردم که خندش گرفت
+ای درد.. ای مرض...
-ببخشید دیگه.. خوب شدی ؟
+خوبم
-آب دهنتو جمع کن بریز رو انگشتات
تا جایی که میتونستم آب دهنم و جمع کردم و رو انگشت وسط و اشاره ام ریختم
- حالا بمال به نوک میمی
سینم و دستم گرفتم و انگشتای خیسم و نوکش کشیدم که نوک صورتیشون سریع سیخ شد
-جوونم.. دخترم اینجا حساسه نه؟
+اوم.. یه حس عجیبی داره
- ادامه بده، دستت و بمال نوکش
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تشکر و قدر دانی از ساره جان :)
هم من هم ساره خوشحال میشیم اگه با لایک و کامنت حمایت کنید 💕🌸