Part 2

 

 

رمان بانوی خیس 💦

پارت 2

 

 

اومی زمزمه کرد و پاهام رو تا حد ممکن باز کرد...وحشیانه شروع کرد به خوردن ، مکیدن ، لیسیدن و

گاز گرفتن بهشتم

صدای آه و ناله هام کل اتاق رو فرا گرفته بود..

نگاه های خیره ی فیلم بردار و کارگردان رو روی به*شتم احساس میکردم...

اما این لذت و پولی که قرار بود بخاطرش

بهم بدن برام مهم تر بود...با گاز محکمی که از به*شتم زد جیغ خیلی بلندی زدم و سرش و بیشتر به

خودم فشار دادم...

زبونشو تا ته کرد داخل و میخورد...با آه کشداری که کشیدم لرزیدم و به اور*گاسم رسیدم..

روی تخت نیم خیز شدم...

اومد روی تخت و ایستاد...

زانو زدمو مردو*نگیو دور دستم حلقه کردم که آه مردونه و بلندی کشید..

لیسی از سر تا آخرش زدم که لرزید...

ریز خنده ای کردم و کلاهک قارچی مانندش رو واردم دهنم کردم...تجربه ی ساک زدن رو

داشتم..اونم خیلی زیاد

برای هر یکی از دوست پسرام انواع ساک رو میزدم...

یک دقیقه ای ، دستم رو عقب و جلو میکردم و کالهکش رو میخوردم..

کم کم همشو کردم داخل دهنم و با سرعت شروع کردم به عقب و جلو کردن..

همینجوری داشتم میخوردمش که کشید بیرون...

آروم گفت:

-بزار بمونه واسه ی وقتی که میره تو اون به*شت تنگ و داغت...

لبخندی زدم که گفت:

-داگی شو..زود..

چشمی گفتم و داگ استایل شدم..

یهو پاهامو گرفت و داد بالا...مردو*نگیشو با به*شتم تنظیم کرد...

آروم آروم کلاهکشو واردم کرد..آه بلندی کشیدم که یهو وحشیانه همشو واردم کرد..

جیغ خیلی بلندی زدم که همزمان خون بکارتم ریخت بیرون...

 

 

اینم پارت 2، امیدوارم خوشتون بیاد 

خوشحال میشم اگه با لایک و کامنت حمایتم کنید 💕🌸