برده جنسي 🫠💦p2

Pania Pania Pania · 1403/04/04 15:46 · خواندن 1 دقیقه

سلاممم  خیلی ممنون بابت حمایت بی نظیرتون 🩵🥰

خیلی خوشحال شدم . راستی یه موضوع دیگه ادامه 💚

 این قسمت بی هوشی🥺

هر ۱۰ تا کامنت بیشتر از شرط . ۱ خط اضافه میشه 💜

خوشحالم کنین 🩶

====================================

نمیتونستم کاری کنم یا از دستش فرار کنم . آخرین چیزی که دیدم آرین بود که اومد سمتم . بعد اون بیهوش شدم . به هوش که اومدم خانواده ها داشتن لباس می‌پوشیدند و ۱ ساعت گذشته بود . 

معلوم نبود تو اون یه ساعت چه اتفاقایی برام افتاده . لباس بیرونم رو پوشیدم و رفتم بیرون اتاق .

قبل رفتن آرین رو دیدم که گفت : 

_ آماده ی رابطه های دیگه باش توله .

و ازونجا رفت . رابطه‌؟ تجاوز ؟ 

دختری کلاس هفتم ازین چیزا چی میدونست .

آماده نبودم... 

نه حق اعتراضی داشتم نه چیزی .

وگرنه به خانوادم میگفت. گیر افتاده بودم . برده ی پسری که عاشقانه دوسش داشتم .

زندگیم این  شده بود .

=================================

ببخشید کمه بجاش شرط ۱۰ کامنته 

امروز بازم پارت میدم 💜🥺

هرچه کامنت بیشتر پارت بعد طولانی تر 🩷✅️