برده جنسي 🫠💦p2
سلاممم خیلی ممنون بابت حمایت بی نظیرتون 🩵🥰
خیلی خوشحال شدم . راستی یه موضوع دیگه ادامه 💚
این قسمت بی هوشی🥺
هر ۱۰ تا کامنت بیشتر از شرط . ۱ خط اضافه میشه 💜
خوشحالم کنین 🩶
====================================
نمیتونستم کاری کنم یا از دستش فرار کنم . آخرین چیزی که دیدم آرین بود که اومد سمتم . بعد اون بیهوش شدم . به هوش که اومدم خانواده ها داشتن لباس میپوشیدند و ۱ ساعت گذشته بود .
معلوم نبود تو اون یه ساعت چه اتفاقایی برام افتاده . لباس بیرونم رو پوشیدم و رفتم بیرون اتاق .
قبل رفتن آرین رو دیدم که گفت :
_ آماده ی رابطه های دیگه باش توله .
و ازونجا رفت . رابطه؟ تجاوز ؟
دختری کلاس هفتم ازین چیزا چی میدونست .
آماده نبودم...
نه حق اعتراضی داشتم نه چیزی .
وگرنه به خانوادم میگفت. گیر افتاده بودم . برده ی پسری که عاشقانه دوسش داشتم .
زندگیم این شده بود .
=================================
ببخشید کمه بجاش شرط ۱۰ کامنته
امروز بازم پارت میدم 💜🥺
هرچه کامنت بیشتر پارت بعد طولانی تر 🩷✅️