مرد مغرورم🥰12

꧁l𝓪∂𝔶 ℤ꧂ ꧁l𝓪∂𝔶 ℤ꧂ ꧁l𝓪∂𝔶 ℤ꧂ · 1403/04/03 12:14 · خواندن 2 دقیقه

سلام...بعد از سال ها پارت دادم اما پارت قبل به شرط نرسید ولی باز پارت دادم این بار اگر به شرط نرسونید تا ماه آینده پارت نخواهم داد😫

برو ادامه😞

یا اما غریب...آقامون اومد.....ادرین:باز چه دست گلی به آب دادی مرینت:هیچی نگفتم که مدیر منو و اونو راهی کرد تو اتاق ادرینم دستمو سفت چسبید بود بعد که رسید مدیر همه چیزو شیک و پیک نشون داد ادرین با عصبانیت:مرینت! مرینت:من همچین کاری نکردم چیکار کنم باور کنین که ادرین سفت تر دستمو گرفت آییی داشت دردم میومد ولی هیچی نگفتم....مدیرم برای اینکه عصبی ترش کنه با نگاه کینه رفت کارناممو نشون داد ادرین:ای..این چیه مدیر:نمرات خانومتون....ای ایشالله گور به گور شی بمیری کثافت....ادرین با عصبانیت تمام بهم نگاه کرد و از مدیر تشکر کرد و اومد بیرون:وسایلمو جم کن ....منم بدون هیچ حرفی رفتم بالا و اومدم.....خدایا کمکم کن..... بعد رفتم حیاط ماشینشو بیرون پارک کرده بود با استرس فراوونننن سوار شدم.....ادرین: این چه گوهی بود خوردی.‌....اگر اخراجی میکردن چی....نمراتتو دیدی؟ ۱۳ و ۱۰ چه نمره ایه....؟ها....البته از یه دختر یتیم بی پدر مادر چه انتظاری میشه داشت.....باز سوختم....از این حرفش بدم سوختم.....و با گریه گفتم:خوب کردم!حقشون بود اونا......که یهو احساس کردم صورتم داغ شده....یه سیلی محکم خیابونو تو صورتم که کنار لبم خون اومد   ادرین:وقتی رفتیم خونه دارم برات....و بی صدا یه دستمال برداشتم و کنار لبم رو پاک کردم و خودمو به شیشه چسبوندم و گریه کردم نکنه منو بیرون کنه....که یهو رسیدیم ناچار پیاده شدم.....رفتیم خونه ادرین:سوآ....بل....سوآ و مری:بله اقا؟>اینو بگم مری مادر سوآ هست و دوتایی اینجا کار میکنن<ادرین:برین بیرون......واییی میخواد چیکار کنه رفتم برم تو اتاقم که گفت وایسا هنور کارت دارم یهو کمربندش باز کرد وایییی میخواد چیکار کنه من...من از کمربند میترسم دوییدم که پام به میز خورد و افتادم زمی آییییی انقدر محکم منو زد که جون بیدار شدم نداشتم بدم درد میکرد آروم بلندشدم برم اتاقم....اونم تو اتاقش بود رفتم تو اتاقم....گریه امانم بریده بود لباسامو در اوردم و رفتم حموم که تو آینه.....بدن کبودمو دیدم کنار گردنم کلا کبود بود.....ایشالله گور به گور بشی بری زیر تریلی....همش نفرینش کردم....و بی حوصله در اومدم و با همون حوله خودم رو  رو تخت پرت کردم.....که صدای بلند اومد درو زد و گفت:خانوم بفرمایید ناهار آقا منتظرتونم مرینت:ممنون میل ندارم....که رفت آقا منتظرتونم...گور باباش عنتر گاو....که یهو در باز شد

 

و کاتتتتتت.بمونین تو خماری☺️۲۲۷۸ کارکتر

شرط:۷۰ لایک و کامنت....اگر به شرط نرسه میدونین دیگه.....

قودافیظ🍓🥲🦋