تحریک به عشق P6

Aida Aida Aida · 1403/04/02 16:30 · خواندن 4 دقیقه

سلام  لطفا حمایت کنید 

نظر هاتونو بگی خوشحال میشم

اتاق مرینت و آدرین 

از زبون مرینت :
از آسانسور پیاده شدم و وارد اتاق شدم و آدرین هم پشتم اومد ساعت 9 شب شد آدرین روی تخت دراز کشیده بود
از زبون آدرین :
روی تخت دراز کشیدم و منتظر مرینت بودم که یهو مرینت اومد یه پتو و یه بالشت برداشت و روی زمین دراز کشید
آ. مرینت
م. بله
آ. چرا پایین خوابیدی؟
م. کجا بخوابم
آ. روی تخت کنارم
م. ببخشید ماباهم نسبتی داریم که کنارت بخوابم؟
آ. . . . .  
م. شب بخیر
و رومو برگردوندم و خوابیدم
صبح روز بعد
از زبون مرینت :
از خواب بیدار شدم  به گوشیم نگاه کردم یه پیام دیدم از طرف کلویی برژوآ ( همونی که قراره ازش پول بگیرن) بود 
ک. سلام خانوم مرینت دوپن چنگ امروز ساعت 5 عصر منتظرتونم تا اولین ملاقاتمون رو آغاز کنیم  گوشیمو خاموش کردم و رفتم حموم و فهمیدم که آدرین خوابیده چون حموم شیشه ایی بود رفتم و یه دوشی گرفتم و اومدم بیرون و موهامو سشوار کشیدم ولباس سفید پوشیدم
این شکلی شدم 


و از اتاق رفتم بیرون 
از زبون آدرین :
خواب بودم که چشمام کم کم باز شد و با صحنه ای که مرینت داشت ممه ها شو می‌شست مواجه شدم چه جیگری بود دوست داشتم صاحب  اونا بشم
خودمو به خواب زدم و وقتی مرینت رفت بیرون 
پاشدم و رفتم حموم و یه لباس خفن دختر کش پوشیدم و اومدم پایین 
دیدم مرینت داره از خودش عکس میگیره رفتم جلو 
آ. سلام 
م. سلام چرا این لباسو پوشیدی
آ. چطور 
م. ایمیل تو ندیدی قراره بریم سر قرار یا بهتر بگم سر ماموریت 
گوشیمو در آوردم و ایمیل مو دیدم راست می‌گفت رفتم به اتاق و لباسمو عوض کردم  
اومدیم از هتل  بیرون 
م. میگم بریم یکه دور بزنیم 
آ. بریم 
سوار بالون شدند 
سوار تلکابین 
و
....... 
ساعت 5 بود که رسیدیم به عمارت کلویی ولوکا 
وارد خونه شدیم اون خونه حتی از خونه‌ی آدرین هم بزرگ تر بود 
غرق زیبایی اون خونه بودم که یهو 
ک. سلام 
ل. سلام
آ. سلام. سلام
م. سلام سلام
ک. خوش آمدید بفرمایید 
از زبون مرینت :
وارد خونه شدیم واو چه خونه ایی بود روی کاناپه نشستیم بعد از دو دقیقه برامون کیک شکلاتی به همراه قهوه آوردن 
ک. چند وقته ازدواج کردین؟ 
م. امم
آ. 1 سال
ک. خب بچه مچه چی؟ 
م. ام نه ما به این زودی نمیخوایم بچه دار بشیم ل. منکه خودم به شخصه بچه دوست دارم 
م. دارین 
ک. ام بله
یه نگاهی به شیکمش کرد 
ک. ما امشب پارتی داریم اگه می خواین بیاین 
آ. پارتی؟ 
آ. بله تازه باهم بیشتر آشنا میشیم 
م. امم باشه 
شب شد ووارد هتل شدیم و رفتیم تا لباس عوض کنیم  رفتم توی آشپز خونه و پشت دیوار و دور از چشم آدرین  این لباسو پوشیدم

اماباید یکی از پشت میبستش ناچار به آدرین گفتم 
از زبون آدرین :
داشتم لباسمو عوض میکردم که یهو :
م. آدرین میشه. میشه زیپ این لباسو برام ببندی
آ. امم عیبی نداره 
و پشتشو کرد بهم موهاشو کنار زدم و پوست سفیدش منو تحریک می‌کرد خواستم کمرشو بگیرم که جلوی خودمو گرفتم و زیپشو بستم 
م. ممنون 
آ. خواهش میکنم 
م. بریم 
آ. بریم 
از بون مرینت:
از خونه خارج شدیم ساعت 7 شب بود و هوا تاریک از هتل یه تاکسی گرفتیم و به پارتی رفتیم 
دم در خونه بودیم که آدرین زنگ درو زد و در باز شد 
وارد شدیم صدای بوم بوم و بوی سیگار و مشروب داشت منو می کشت 
وارد خونه شدیم که یهو 
ک. سلام سلام 
م. سلام 
ل. خوش آمدید 
آ. ممنون 
ک. خدمتکار 
خ. بله خانوم 
ک. تعارف کن 
خ. بله 
و سینی نوشیدنی هارو، رو به روی منو آدرین گرفت 
م. امم من آبمیوه آناناس برمیدارم 
آ. امم منم مشروب 
م. (باصدای آروم). آدرین 
آ. نترس با یکی چیزی نمیشه 
و رفتیم و جای یه میز سه نفره نشستیم 
که یهو یه پسره ایی اومد و روی صندلی سوم نشست 
خاست بوسم کنه که آدرین زد تو دهنش 
خلاصه پارتی تموم شد و برگشتیم و آدرین به جای 1 لیوان مشروب 5 تا خورده بود
وارد اتاق شدم و لباسمو در آوردم و یه کراپ سیاه پوشیدم  که یهو آدرین وارد اتاق شد 
م. خوبی 
آ. میخوامت 
یعنی چی وای نکنه مست کرده 
م. آ آ آدرین 
و لبشو گذاشت رو لبم

 


تمام 
آنچه خواهید دید :

م. آه آه نه.. 
_________________________________________
شروع کردم به جمع کردن لباسام 
_________________________________________
ممه هامو می‌مالوند 
_________________________________________
آ. مرینت نه! 
_________________________________________
ک. بیاین برای عقد قرارداد

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تمام 
شرط
10 لایک 

10کامنت