رمان بازیگر مورد علاقه ی من پارت ①
ررمان جدید ادامه
پیشنهاد میکنم بخونید خیلی خفنه
خب بریم سراغ رمان
#پارت1
به ساعتم نگاه کردم و غر زدم....
-اه ... چهار ساعته اینجا علاف شدیم ... طناز... خاک برسرت
اینا همه کلاهبرداریه بیا بریم یه کوفتی بکنیم تو این شیکمامون...
مردم از گشنگی... از ساعت هشت صبح تا حالا اینجاییم ...
طناز نگاهی به صف انداخت و در حالی که با نیازمندیها خودشو باد می زد گفت:
-ده نفر بیشتر جلومون نیستن خره ... یه ذره دیگه دندون سر کبدت بذار رفتیم تو ...
نگاهی اخمویی بهش کردم ... موهای حنایی رنگ داشت با چشمای قهوه ای روشن ... خوشگل بود و تو دل برو ... با هم دوست بودیم ولی نه خیلی صمیمی... یه وقتایی که کارمون به هم گره می خورد یاد هم می افتادیم ... یعنی آخردوستی بودیما!!!
ولی حقیقت این بود که من به خاطر صمیمیت زیادم با بابام زیاد علاقه ای به دوست شدن با کسی نداشتم ... بابام دنیام بود ... مامانمو هم خیلی دوست داشتم ولی بابا یه چیز دیگه بود ...
طناز توی یکی از روزنامه ها یه خبری خونده بود و از دیروز منو دیوونه کرده بود ...
یکی ازکارگردان های بزرگ برای یکی از کاراش نیاز به یه چهره داره ... چهره ای که شناخته شده نباشه ... و آدرس اینجا رو داده بودن برای تست ...
شرط پارت 1 اینه که کمیک عشق بین ما پارت 20 رو به شرط برسونید و این پست هم 5 لایک و 10 کامنت