منحرفان شریف

مرسی که پارت قبلو رسوندید😍😍

که دیدم ۲ تا پسر اومدن و جلومو گرفتن 

پسر اولی=۱ پسر دومی=۲

۱: هی داداش این دختره خوب نیست

۲: چرا خیلی هم خوبه اندام خوبی داره

آنیا: بزارید من برم 

۱: کجا به سلامتی

۲: هنوز باهات کار داریم 

آنیا:  داد می‌زدم کمک که جلوی دهنمو گرفتن انگار مست کرده بودن و ميخواستن منو بدزدنقرص از دستم افتاد که یهو....

دامیان: امروز صبحانه نخوردم چون اشتها نداشتم رفتم از دل آنیا در بیارم رفتم و در زدم ولی جواب نداد درو باز کردم ولی قفل بود میخواستم صداش بزنم که از طبقه پایین صدای آنیا رو شنیدم و سریع رفتم پایین دیدم دو تا پسر دارن آنیا رو میدزدن که رفتم جلو شروع به کتک کاری کردم

آنیا : که یهو دامیان اومد و شروع کرد به کتک کاری منم سریع قرص رو برداشتم و رفتم بالا سریع قفل رو باز کردم وارد شدم در رو بستم و دوباره قفل کردم چقدر ترسیده بودم به در تکیه دادم و لیز خوردم و نشستم پایین به کنارم نگاه کردم روی میز لیوان و پارچ آب بود آب ریختم و با قرص خوردم بعد به یک نقطه کور نگاه میکردم سرم رو روی زانو هام گذاشتم و دستامو جمع کردم میگفتم مگه من چه گناهی کردم که این اتفاقات باید برای من بیوفته ها؟ همین جور با خودم حرف میزدم که گریه میکردم صدای گریه هام خیلی زیاد بود 

دامیان: تو کتک کاری چند نفر اومدن و از هم جدامون کردن منم از فرصت استفاده کردم و رفتم بالا رفتم جلوی در اتاق آنیا که صدای گریه هاش رو شنیدم قلبم داشت تیکه تیکه میشد گفتم 

آنیا  من خیلی متاسفم نمیخواستم اینجوری بشه منو ببخش

آنیا: من دیگه نمیخوام ریخت تو عوضی ببینم اصلا تو چیکاره منی ها !؟ ترکم کن از امروز به بعد دیگه رابطه من و تو تمومه  ( با داد ) برووووو( تنام جملات با گریه بود)

دامیان: اما آنبا من تورو دوست دارم

آنیا: اگه من دوست نداشتم چی؟

دامیان: ناراحت شده بودم و قلبم به هزار تیکه تبدیل شد اشک تو چشمام حلقه زد گفتم باشه ولی اینو بدون که من تورو دوست دارم

و بعد رفتم تو اتاق و...

یکم پایین تر

                                         <<پایان>>

خب اینم از فصل اول که تموم شد 

شرط فصل دوم ۴۰ لایک و ۴۵ کامنت 

یه ۳۷ تا لایک هم راضی هستم

فصل جدید میاد شخصیت جدید میاد

فصل جدید میاد اسم جدید میاد

ویژگی فصل دوم

منحرفی تر

معمایی

عاشقانه تر 

هیجان انگیز تر

پس حمایت یادتون نرههه