『』RED ROSE『』
خببببببببب اول از همه ککک بخاطر اصرار های بیش از حد دوتا انسان شریف یعنی املیا و خر خودممم این پارتو زود تر دادممم((((:
⁸..PART
آدرین: ساعت ۷ صبح بود ک از خواب بیدار شدم و مرینتو دیدم ک تقریبا باهام یکی شده بود... خیلی ناز خوابیده بود پس سعی کردم خیلی آروم از جام بلند شم تا بیدار نشه... از اتاق اومدم بیرون و وقتی رفتم طبقه ی پایین شیشه ی شکسته شده ی ویسکی رو دیدم... رفتم جمعش کردم و شروع کردم به درست کردن صبحانه برای مرینت... تقریبا ساعت ۸ و نیم بود ک میز صبحانه رو کامل چیده بودم و فقط ی چیز باقی مونده بود... یه کاغد برداشتم و شروع کردم به نوشتن:
مرینت عزیزم نمیدونم بعد از اون شب چی باعث شد ک تو رفتارت تغییر کنه اما میخوام بدونی ک از همون روز اولی ک به اینجا اومدی هیج وقت نتونستم بات به چشم ی برده ی بی ارزش نگاه کنم... برای همین هم بهت گفتم هر وقت تو راضی باشی باهم رابطه خواهیم داشت... برای همین دلم میخواد هر شب تو اتاق و تخت من و پیش من بخوابی... نمیدونم این حس چیه اما حس خوبی بهش دارم...(: و خواستم بگم ک تمام سعیم رو میکنم تا دوباره مرینت دو شب پیش رو داشته باشم...اما فعلا میرم و تو رو اینجا تنها میزارم تا خوب فکر کنی... دو روز دیگه برمیگردم و اگر نخواستی ادامه بدی قبل از اومدنم برو ولی اگر به خواست خودت بمونی اون موقع میتونم بفهمم ک به خواست خودت مال من خواهی بود و من هم مال تو خواهم بود...
مراقب خودت باش توله(:
خدافظ(:
مرینت: چشمامو باز کردم ک دیدم ساعت تقریبا نزدیکای ۱۰ صبحه بدو بدو از جام بلند شدم تا برم پایین و برای آدرین صبحانه درست کنم ک با چیزی ک دیدم شوکه شدم... روی میز ی صبحانه ی مفصل چیده شده بود و یک گلدون پر از گلایی ک از حیاط خونه چیده شده بودن... شیشه ی شکسته شده جمع شده بود و خونه خیلی ساکت بود... با هیجان سمت میز رفتم ک متوجه ی نامه کنار میز شدم... با تعجب نامه رو باز کردم از طرف آدرین بود... مشغول خوندن نامه شدم... بعد از خوندن نامه نمیدونستم بخندم یا گریه کنم((: یعنی اونم دوسم داشت؟ یعنط واقعا براش ارزش داشتم؟!
تصمیم گرفتم اینجا بمونم و روزی ک برگرده احساس واقعیم رو بهش میگم و بهش میگم ک به خواست خودم همیشه مال اون خواهم بود((:
[دو روز بعد]
مرینت: چندین مدل غذا برای شام آماده کردم و سفره رو چیدم. بعد رفتم حموم و سکسی ترین لباس خوابی ک تویه کمدم بود رو پوشیدم و حسابی به خودم رسیدم... برای آدرین ی شاخه گل رز قرمز خریده بودم تا بتونم احساساتمو بهش بگم و اونموقع این رز نشان دهنده ی این میشه ک من تصمیم گرفتم مال اون باشم...
آدرین: تا دو ساعت دیگه میرسیدم خونه،تو راه برگشت ی شاخه گل رز قرمز برای مرینت خریدم تا اگر برگشتم و اون خونه بود این گلو بهش بدم و احساساتمو بهش بگم و اون موقع این گل نشان دهنده ی این خواهد بود ک من تصمیم گرفتم تا همیشه مال اون باشم(:
وارد حیاط خونه شدم و ماشینمو تو پارکینگ گذاشتم و گل رز رو پشت خودم قایم کردم.
مرینت: صدای ماشینشو از تو حیاط شنیدم پس سریع از جام بلند شدم و گل رز رو برداشتم و پستم قایمش کردم.
آدرین: در خونه رو باز کردم و...
...END
خب خب شیطونااااا این پارتم تموم شددد ولی اگر بدونین تو مارتای بعدی چ خبرهههه🫦💦💦💦💦
خیلی مراقب خودتون باشین(:
برای پارت بعد
100کامنت
40لایک
بوج بهتون
بای باییییی((((: