عاشق متجاوز 💦پارت ۶+ خبر

S.Y S.Y S.Y · 1403/03/04 16:23 · خواندن 2 دقیقه

ادامه

 

 

که یهو یک موتوری اومد میخواست کیف دامیان رو بزنه ولی دامیان به کیفش چسبیده بود که با سر افتاد زمین و از سرش خون پخش شد

سری لباس پوشیدن رفتم پایین پیش دامیان داد زدم

زود باشین به آمبولانس زنگ بزنین هق 

دامیان دامیان بیدار شو هق 

دیدم چشماشو باز نکرد گفتم 

دامیان نهههه هق تو نباید منو ترک کنی هق

که آمبولانس اومد و دامیان رو با برانکارد برد داخل منم باهاش رفتم بالا سرش بودم پرستار ها بهش اکسیژن وصل کردن با سرم خیلی ترسیده بودم و گریه میکردم نکنه منو ترک کنه آمبولانس سریع رفت سمت بیمارستان ولی خیلی ترافیک بود

درون بیمارستان

داشتن دامیان رو با سرعت میبردن مراقبت های ویژه داشتم باهاشون وارد میشدم که ۲ نفرشون جلومو گرفتن گفتن

خانم لطفا آروم باشید شما نمی‌تونید وارد بشید

آنیا: نهههه هق من من باید دامیان رو ببینیم هق

نمیشه خانم ولی میتونید از پشت شیشه ببینیدش 

آنیا: باشه ای گفتم رفتم پشت شیشه دیدم دیدم دارن دستگاه شوک رو آماده میکنن گریه هام بیشتر شد

۲۰۰ شوک

۳۰۰ شوک

۴۰۰ شوک!

برای ۵۰۰ شوک دیگه پارچه سفید رو سرش انداختم سری وارد اتاق شدم انگار خون  جلوی چشمام جمع شده بود و....

 

 

طبق قولم ۵ خط اضافه 

 

 

و همه ی دکتر هارو پس می‌زدم رفتم پارچه سفید رو کنار زدم و دستگاه شوک رو برداشتم گذاشتم روی ۶۰۰ شوک و زدم رو سینه دامیان  هی بالا و پایین میشد اینقدر این کارو کردم تا خسته شدم دستگاه رو انداختم  و خودمو روی دامیان انداخته بودم فقط گریه میکردم همش میگفتم چراااا چرااااااااا چرا رفتی هق چرا منو تنها گذاشتی هاااااااا که یهو .........

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تمام شد

شرط ۱۵ لایک و کامنت به جز کامنت های خودم

 

 

 

 

و حالا خبر خب بچه ها اگه کمکم کنید تا پایان تیر ماه الماسی شم براتون ۶ پارت پشت سر هم میزارم!!!!!!! میدونین چقدر زیاد  میشه !!!م

پس حسابی حمایت کنید

 

 

راستی چه پارت گریه آوری بود😭😭😭

 

 

اضافه شد

و برای کسایی که از اول حمایت کردم تکپارتی منحرفی می‌نويسن و فقط رمزشو اونا دارن