چتر دو نفره ☔🌪️

𝔸𝕤𝕒𝕝 · 16:51 1403/02/07

پارت : 8 

_________________________________________________________________

م : من که هنوز عاشقت نشدم که بخوام باهات باشم 

یهو با این حرفم  آدرین زد زیر خنده 

وا پناور خدا مردم خول شدن این چشه به عقلش شک کردم 

 

با حرص گفتم : ببخشید فکر نکنم حرفم خندار باشه 

آ: خب مگه من گفتم عاشقت شدم 

باز هم نفهمیدم خب یه راست برو سر اصلا مطلب 

باز هم عین گیج ها نگاش کردم 

آ: خب ببین من فقط می‌خوام تو یه زمینه کمکم کنی 

م: چه کمکی؟؟

آ: خب ببین  داستانش طولانی هس من فقط می‌خوام نقش نامزدم بازی کنی 

م: خب چرا من  اینکارو کنم ؟؟ 

آ: میتونی فکراتو کنی اگه موافق بودی بهم مسیج بده و منم در عوض کاری که برام می‌کنی هر کاری که بخوای میکنم 

 

تو فکر رفتم چرا باید نقش  نامزدش بازی کنم 

م: چرا می‌خواهید این نقشو بازی کنم 

آ: راستش من مادر و پدرم خارج هستند و منو برای یکی در نظر گرفتم که منم بهشون گفتم که نامزد دارم و کسی دوست دارم و من اون دختره رو دوست ندارم و .........

 

م: خب منو هم دوست ندارید  چه فرقی داره 

آ: ببین میتونیم بعد از مدتی از هم جدا شدیم ولی اگه بخوام با اون دختره باشم باید کل زندگیمو با اون باشم. 

 

چیزی نگفتم یعنی واقعا پیچیده بود من که نمیتونم با این باشم پس  فلیکس چی  

آ: میتونید فکراتون بکنید و اگه فکر کردین بهم بگید ولی لطفاً سریع تر چون ممکنه پدر و مادرم بیان 

واقعا قاطی کردم چی شد 

م: بعداً بهتون اطلاع میدم  

 

وقتی که اومدم خونه خیلی خسته بودم سریع یه لباس راحتی پوشیدم  

اوف اگه من نقش نامزد آدرین بازی کنم پس عشقم به فلیکس چی میشه 

هه کدوم عشق 

اصلا  اون به من فکرم می‌کنه من براش مهم نیستم اگه با آدرین باشم خب بهتره اونوقت بهش میفهمونم که یه عشق مسخره بوده برام و ارزشی نداره ولی قلبم 

 

بهم میگه ..........

 

تصمیم گرفتم که زیاد راجبش فکر نکنم بالاخره فلیکس منو نمی خواد 

به سمت در اتاق ألیا رفتم و در زدم .

وارد اتاق شدم رو تخت نشسته بود 

م: خوبی ؟

آ:  نه نیستم 

گوشیش دستش بود 

م: پیامت داده 

آ: آره 

م: بده ببینم 

آ: ولش کن تو بگو چی کارا .......

م: حرف عوض نکن بده 

ازش گرفتم 

پیاما شو تک به تک خوندم چه شود 

م : میخوای........

 

___________________________________________________________________

لایک : ۲۲ 

کامنت: ۳۲