چتر دو نفره ☔🌪️
پارت : ۷
سلام من اومدم و خوش اومدم.
_________________________________________________________________
آه وای فیلمه تموم شد و یاد اومد فردا نه پس فردا امتحان دارم آه هیچی هم نخوندم .
م: آلیا
آ: چته
م:خوندی امتحان پس فردا
آ: مگه پس فردا امتحان داریم
م: آره استاد گفت داریم
آ: بیخیال فردا تعطیله وقت داریم
م:آره ولی من با آدرین قرار دارم یعنی کارم داره
آ: چیکارت داره ؟؟
م: نمیدونم
گوشیم زنگ خورد و نینو بود این بشر چه پرو بود
آ: کیه؟؟؟
م: نینو
آ:پسره ی پرو با چه رویی زنگ میزنه
م: بیخیالش خودتو اذیت نکن
آ: میخوام نصفش کنم از وسط جرش بدم
م : راستی آهنگ جدید دان کردم
آ: ببینم کدمه
گوشیم بهش نشون دادم
م: ببین این سه تا رو قبلاً دان کردم اینم جدید دانلود کردم
همون موقع
آدرین بهم مسیج داد
آ: بده ببینم
از دستم گوشی کشید
م: بده آلیا
آ: باش میدم صبر کن
م: اوووف نخواستم
داشتم از در اتاق خارج میشدم که گفت
مسیج داده
سلام مرینت فردا ساعت ۶ کافه .......... باش منتظر هستم بای
م: خب که چی
آ: راجب چی حرف میزنید
م: فکر کنم راجب ترجمه کتاب باشه
آ: آها میگم گوشیم کو
ادامه نداد هر موقع دیگه بود کلی راجبش بحث میکردیم
بهش چی بگم ناراحت میشه بفهمه نینو بهش پیام داده
م: چیره دست منه
آ: دست تو چیکار میکنه بده من
م: نمی خواد برو استراحت کن
آ: گوشیم بده یه قرصم بیار سرم داره میترکه
آ: بده دیگه
اووف حالا چیکار کنم
م: بیا بگیر
آخر و اول چی باید بفهمه امروز نخونه یه روز دیگه میخونه این ساعت نبینه یه ساعت دیگه میبینه
تازه اگه پیام های نینو پاک کنم نینو ول نمیکنه باز پیام میده ترجیح دادم بهش بدم
آ: ممنون ، چرا خاموشه ؟؟
م: چیره گفتم بخوابی دیگه
آ: هییی فهمیدم
اون خیلی باهوش تر از این حرفا بود معلوم بود میفهمه
روشن کرد گوشیشو
نینو باز هم زنگ زد
م: جواب نده
آ: نمیدم برو یه قرص بیار دیگه سرم ترکید
م: باشه
آلیا:
وقتی که مرینت رفت به نینو مسیج دادم
دیگه به من پیام نده نمیخوام حتی ریخت نحست هم ببینم ازت متنفرم و همچنین ممنونم که بهم ثابت کردی که مثل بقیه هستی
فکر میکردم با بقیه فرق کنی
اسمشو از عشقم به عوضی روانی تغییر دادم
گوشی خاموش کردم و گذاشتم روی میز
مرینت قرص اورد و خوردم
و بعد از چند دقیقه چشمام سنگین شد و خوابیدم
مرینت:
بعد از اینکه مطمئن شدم خوابیده رفتم بیرون از اتاق و به آدرین پیام دادم
ساعت ۲ شب بود که بعد فیلم دیدن و یکمی درس خوندن خوابیدم
وقتی بیدار شدم ساعت ۱۲:۳۰ بود لباس عوض کردم و یه راست رفتم آشپزخونه
آلیا و ملن هم معلوم بود تازه بیدار شدن حسابی که صبحونه خوردم رفتم حموم
بعد از حموم یه خورده درس خوندم تمام فکرم به فلیکس بود هی
ساعات نزدیک 5 بود که رفتم آماده شم
یه تینت لب زدم و مو هامو فر کردم مو های فر بهم میومد .
( عکس لباس یا این پارت یا پارت بعدی میزارم )
از آلیا و ملن خدافظی کردم و گفتم میرم
به همون آدرسی که بهم مسیج داده بود رفتم
یه کافه با کلاس و خوشگل بود گارسون سمتم اومد
گ: خانم دوپن چنگ
م: بله
گ: آقای آگرست اونجا منتظرتون هستند
م: باش ممنون
رفتم اونجا و آدرین خیلی جذاب شده بود عین فلیکس
م : دیر اومدم
آ: نه منم تازه اومدم
گارسون سمت میز اومد
گ : چی سفارش میدید
آ: یه قهوه با کیک شکلاتی
گ: وشما
م: منم قهوه و کیک توت فرنگی
گ: بله چیز دیگه ای میل ندارید ؟؟
م: نه ممنون
گارسون رفت
سرم پایین بود و وقتی بالا بردم دیدم آدرین زل زده به من
م: خب کارتون نمی گید
آ: خب راستش
تا اومد حرف بزنه سفارشا رو آوردن
بعد از یه خورده خوردن لب باز کرد و گفت :
مرینت راستش چطوری بگم بیا با هم دوست شیم و نامزدی کنیم
چی این چی گفت با تعجب بهش نگاه کردم ونمیدونستم چی بگم این چش بود به صورت علامت سوال نگاش کردم و گفتم
م: خب من که هنوز ...............
________________________________________________________________
کامنت: ۲۶
لایک : ۲۲
خب اگه شد این پارت یا پارت بعد عکس لباس های مرینت و آدرین میزارم
کاراکتر : 5669
___________________________________________________________________
مرینت :
آدرین :