چتر دو نفره ☔🌪️

𝔸𝕤𝕒𝕝 𝔸𝕤𝕒𝕝 𝔸𝕤𝕒𝕝 · 1403/01/17 16:39 · خواندن 4 دقیقه

پارت : 5 

 

خب من اومدم و خوش اومدم :)

ببینیم حدس کی درست بود.

________________________________________________________________

ف: تو با من خیلی مسخره هست تو چی فکر کردی که من میام و میگم دوست دارم جالبه. تو چطور خودتو در سطح من دیدی ها؟؟

خیلی بد فلیکس غرورم شکست ( آفرین به اونایی که گفتن فلیکس میگه نه )

بدون اینکه دیگه بهش اعتنا کنم بدو از اونجا خارج شدم چی فکر کرد چطور فلیکس تونست غرورمو خرد کنه پسری  کج انتر. 

تو دلم صدا فحش بهش دادم پسری یابو. تو چشام اشک جمع شده بود 

دلم میخواست زار بزنم گریه کنم . دیگه نتونستم تحمل کنم و گریه کردم . همه داشتن با تعجب به من نگاه میکردم و من اعتنا نکردم به مسیرم ادامه دادم یه راس رفتم خونه کسی نبود و رفتم تو اتاق زار زدم. بعد از ۲ ساعت آروم تر شدم چشمام سرخ سرخ بود . دیگه نباید محل فلیکس بدم پسره ی .....

تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم شاید بهتر باشه .

با کلی فکر به خواب رفتم .......

 

فردا :

لباس پوشیدم یه تیپ زدم به خودم و سعی کردم عادی نشون بدم خودمو انگار نه انگار که چیزی شده و من .......

مو هامو خرگوشی بستم خیلی کیوت شدم 

وسایل هامو برداشتم و با آلیا و ملن به سمت دانشگاه رفتیم.

پسره ی عوضی با یه دختر نشسته بود . دختره هم با صد قلم آرایش بود .

منم بدون کوچکترین توجه رفتم سمت کلاس  تا رفتم استاد(آدرین) داشت وارد کلاس میشد منو آلیا  و ملن سریع دویدم و سریع رفتیم تو کلاس و استاد بعد از ما اومد. کلاس تموم شد. 

و همه دخترا رفتن طرف آدرین همه هم با عشوه و.........

تا خواستم خارج شم از کلاس آدرین گفت: مرینت صبر کن کارت دارم 

همه با تعجب به ما نگاه میکردم 

استاد به بقیه گفت : لطفاً از کلاس خارج شید 

همه دانشجویان رفتن 

منم با تعجب به استاد نگاه کردم 

یعنی چی میخواست بگه که یهو گفت : 

مرینت امروز نوبت تو که بری کتاب های جدید یکی انتخاب کنی و برام ترجمه کنی.و تا فردا به دفترم بیاری .

اوف یادم رفته بود 

م: چشم استاد فردا می آرم 

آ: باشه بای 

از کلاس خارج شدم 

و بعد از دوتا کلاس از مدرسه خارج شدم . خیلی خسته بودم 

رفتم خونه لباس هام. عوض کردم آلیا و ملن امروز قرار داشتن 

رفتم سراغ فیلم نگاه کردن تا همه اتفاق ها رو یادم بره. 

یه فیلم کره ای نگاه کردم . 

و بعد از یه ساعت فیلم نگاه کردن رفتم تا ترجمه کنم بدم به استاد کار ترجمه هم تموم شد . نودل  درست کردم و خوردم .

چهار تا آهنگ جدیدکه منحرفی  بودو دانلود  کردم . گوش دادم 

رفتم سراغ درس خوندن حسابی خودمو سرگرم کرده بودم .

 

فردا : 

 

آماده شدم برم دانشگاه فردا تعطیل بودم  . لباس هامو عوض کردم. یه کم  آرایش کردم. به خودم رسیدم. 

با آلیا و ملن وارد دانشگاه  شدم خودم به سمت دفتر استاد آدرین رفتم و در زدم 

آ: بفرمایید 

م: سلام استاد کار ترجمه تموم شد 

آ: سلام ، بده ببینم 

نشست پشت میزش و تک به تک برسی کرد 

م: خوبه ؟؟

آ: آره ولی باید بیشتر دقت کنی دو سه تا ایراد داشت 

برام توضیح داد و منم درستش کردم 

آ: مرینت 

م: بله؟؟

آ: فردا تعطیل هست وقت داری ببریم بیرون کارت دارم؟؟

چی بگم بهتر برم منکه تو خونه حوصله ام سر میره و حتما این دو بشر (آلیا و ملن) میرن سر قرار

م: آره وقت دارم 

آ: پس بهت مسیج میدم 

م: باشه من دیگه برم الان کلاسم شروع میشه 

آ: بای 

از دفترش اومد بیرون یعنی چیکارم  داشت. تو همین فکرها رفتم و وارد کلاس شدم . بعداز ۱ ساعت کلاس تموم شد. 

رفتم خونه ساعت ۷شب  بود که رو کاناپه لم داده بودم داشتم فیلم میدیدم  

آلیا با گریه وارد خونه شد خیلی شیکه شده بودم این چشه دیگه 

یه راست رفت تو اتاق اصلا اعتنایی به منم نکرد بیخیال بابا فیلم جای حساسش 

بود یهو صدا وحشتناکی ............

 

______________________________________________________

پارت بعد منحرفی هست 

لایک ۱۹

کامنت ۲۵