این امیر بگیره.....

Arosha Arosha Arosha · 1403/01/17 14:02 · خواندن 1 دقیقه

بفرمائید ادامه

تا یادم نرفته برای پارت بعد ۵ لایک  ۳ کامنت

مایلید عکس شخصیت ها رو بزارم؟

_باهوش نگفتم که میخوای برگ درختای جزیره سومالیو بپوشی ، کدوم لباستو میپوشی؟ 

+ اصلا به تو چه من چی میپوشم؟ به فکر لباسای خودت باش گوگولی

چشم قره ای بهش رفتم و از جام بلند شدم 
_من میرم برات یه شربتی بیارم کوفت کنی 

سری تکون داد و گوشیشو از کیفش در اورد و مشغول ور رفتن با اون شد....

به سمت آشپز خونه حرکت کردم که مامان در حال پختن کیک برای عصرونه بود

قربونش برم کدبانوییه برای خودش و از هر انگشتش یه هنر میباره

عاشق پوست سفید و موهای خرماییش بودم که به منم به ارث رسیده و زیباییمو صدبرابر کرده

جووون بابام چه حالی میکنه با مامان خوشگلم...

ینی شبا چجوری با خودش کنار میاد که درسته قورتش نده؟(اوه اوه)

با فکرایی که تو سرم میچرخید ناخود آگاه لبمو گاز گرفتم . خاک تو سرت دریا چه فکرایی میکنی تو؟

خجالت بکش نره خر زشته. همینطور که به خودم فحش میدادم به ارومی  وارد آݜپزخونه شدم و دستامو از پشت گزاشتم روی چشمای مامان

اگه گفتی من کیم؟؟؟

دستشو گزاشت رو دستام و گفت:
+تو عشق منی دریا ی مامان 
و با یه حرکت برگشت و بغلم کرد .بوسه ای روی موهای کاشت و منو به خودش بیشتر فشار داد

خودمو لوس کردم و باحالت بچه گونه ای گفتم:
_ممنی من دوشنمه .تازه خاله ارام اومده باید براش شربت دلست تونیا

از بغلش منو کشوند بیرون و  با کف گیری که تو دستش بود زد تو سرم...