(P1)💫spy couple
بفرمایید ادامه👇
"Marinette"
صبح از خواب بلند شدم پدرم زنگ زد : مرینت ما توی سازمان یه جلسه مهم داریم زود بیا
Marinette: باش الان میام تو جلسه
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
Tom: خب امروز باید یه خبر بد به همه ماموران بدم اکیپ پروانه دوباره شروع به کار کرده.
Marinette: چی!
Julica: باورم نمیشه!!
Stephen: خدا باز شروع شد😮💨
Tom: بله ، واقعا ناراحت کننده اس ، ولی ما باید با تمام قدرت اون ها رو یکبار برای همیشه شکست بدیم خب اولین هدف ما هویت این اکیپ هست ؛ طی این سال ها ما میدونیم که این اکیپ برای پوشش از یک شرکت استفاده میکنه و به این شرکت برای مخارج اکیپ شون نیاز دارن و ما 3 مورد مشکوک داریم:
1) شرکت مدلینگ اگراست
2) شرکت عکاسی و تبليغ اسمیت
3) شرکت جواهر سازی مونیکو
Julica: قربان به نظرم شرکت اگراست نمیتونه جزو لیست باشه چون اصلا مشکوک نیست.
Tom: برعکس مامور جولیکا تنها چیزی که از این شرکت اومده بیرون عکس های مدلینگ و طراحی هست و گابریل اگراست صاحب این شرکت 6 ساله جلوی دوربین نيومده!!
Marinette: پدرم راست میگه جولیکا!
Tom: خب مرینت تو قراره جاسوس ما توی شرکت اگراست باشی
جولیکا جاسوس ما توی شرکت مونیکو
استفان جاسوس ما توی شرکت اسمیت
Marinette: ولی پدر من دلم خطر می خواد این جاسوس بازی ها رو دوست ندارم😒
Tom: مرینت،دخترم من میدونم ولی من به تو اعتماد کامل دارم که این ماموریت رو دادم به تو
Marinette: بله میدونم پدر😓
Tom: خب نقشه اینه.............
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
"Adrienne"
Gabriel: خب اولین ماموریت اکیپ دزدیدن شمشیر کاتانا،شمشیر سامورایی هست و من برای این ماموریت از مامور ویژه ادرین میخوام این کار رو بکنه
Adrienne: حتما پدر با کمال میل،کاری میکنم که تمام پروانه های شهر به حال مامور مقابل من گریه کنن😈
(و تمام دختران اکیپ هزار بار بیشتر عاشق ادرین شدن)
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^Elia: مرینت صدامو میشنوی؟
Marinette: صدات و کامل واضح دارم الیا
Elia: خوبه من از پشت کامپیوتر حواسم بهت هست
Marinette: باشه (مرینت وارد شرکت مدلینگ اگراست شد) به معاون اونجا گفتم:
Marinette: سلام من مرینت هستم برای استخدام به عنوان منشی اقای اگراست اومدم
Natalie: خوبه من به اقای اگراست اطلاع میدم بعد برو تو و مصاحبه کن
Marinette: باشه(نکته:ادرین رییس شرکت مدلینگ هست و گابریل صاحب اونجا)
Adrienne: بیا تو
Marinette: رفتم داخل
Adrienne: وقتی دیدمش فقط داشتم بهش نگاه میکردم انگار اون زیبا ترین بانوی دنیا بود😍
Marinette:وقتی وارد شدم اون داشتم بهم نگاه میکرد یه حس خاص داشتم مثل اینکه خجالت زده شده باشم☺
Adrienne: ب..بفرمایید لطفا بشینین خب برای استخدام اومدین
Marinette: بله
Adrienne: اسم ، فامیلی ، سن
Marinette: مرینت،دوپن چنگ،۲۰ سال
Adrienne: خب خانم دوپن چنگ میتونم پرونده شما رو ببینم؟
Marinette: بله حتما
(بعد از کمی صحبت کردن)
Adrienne: خب خانم دوپن چنگ شما استخدام هستین
فکر مرینت: اره نقشه مون گرفت😁
خب این پارت تموم شد😉
امیدوارم که خوشتون اومده باشه😊
برای پارت بعد ۲۵ لایک❤️۲۵ کامنت💬
بای بای👋👋