پارتی و تجاوز ترسناک

لایک یادتون نره کامنت های شما باعث اعتماد بنفس من میشه
مامانم همیشه بهم گیر میداد توی اتاقم بودم چمدونم بستم ساعت 3 نصف شب بود لباسای مهمونیم بوشیدم
رفیقم اومد دنبالم سوار ماشین شدم و وارد پارتی شدم دختر و پسر د حال رقصیدن خودمم درحال خوردن شراب بودم
دوستم بلند صدا زند و گفت رفیق من خاننده گی بلده همه به من نگا کرده بودن نمیتونستم نخونم میکروفن روی لب هام کرفتم
وشروع کردم به خوندن...........
ی پسر خیلی زیبا بهم زل زده بود اندام خوبی داشتم قیافه زیبایی موهام لخت و زرد چشام به رنگ لباسم تغییر میکرد
پسرا به دوست دختر شون شراب میدادن من دوست پسر نداشتم همون پسر زیبا لبای منو بوسید و لیوان شراب بهم داد همه خوردیم
بی هوش شدم هممون شده بودیم خودمونو توی یه اتاق خواب شیشه ای دیدیم ولی هموم و دست شویی شیشه ای نبود
دخترای دیگه رو میدیم ار کص بهشون شلاق میزد اشکم در اومد اما پسری اینکارو با من نمیکرد
اگه لایک به 15 و کامنت 18 برسه قسمت بعد میزارم