پارتی و تجاوز ترسناک

tina mosaoy tina mosaoy tina mosaoy · 1404/4/2 20:48 · خواندن 1 دقیقه

لایک یادتون نره کامنت های شما باعث اعتماد بنفس من میشه 

مامانم همیشه بهم گیر میداد توی اتاقم بودم چمدونم بستم ساعت 3 نصف شب بود لباسای مهمونیم بوشیدم 

رفیقم اومد دنبالم سوار ماشین شدم و وارد پارتی شدم دختر و پسر د حال رقصیدن خودمم درحال خوردن شراب بودم 

دوستم بلند صدا زند و گفت رفیق من خاننده گی بلده همه به من نگا کرده بودن نمیتونستم نخونم میکروفن روی لب هام کرفتم 

وشروع کردم به خوندن........... 

 ی پسر خیلی زیبا بهم زل زده بود اندام خوبی داشتم قیافه زیبایی موهام لخت و زرد چشام به رنگ لباسم تغییر می‌کرد 

پسرا به دوست دختر شون شراب میدادن من دوست پسر نداشتم همون پسر زیبا لبای منو بوسید و لیوان شراب بهم داد همه خوردیم 

بی هوش شدم هممون شده بودیم خودمونو توی یه اتاق خواب شیشه ای دیدیم ولی هموم و دست شویی شیشه ای نبود 

دخترای دیگه رو میدیم ار کص بهشون شلاق میزد اشکم در اومد اما پسری اینکارو با من نمی‌کرد 

اگه لایک به 15 و کامنت 18 برسه قسمت بعد میزارم