چتر دو نفره ☔🌪️
پارت :3
شرط کامل نبود ولی دادم .
__________________________________________
یهو بو سوختنی از آشپزخانه توجه هم را جلب کرد. بدو رفتم طرف آشپز خونه
وای غذا سوخته بود.
داد زدم: مرینت دختر غذا سوخت
مرینت سریع اومد پایین
م: ای وای خدا ، ملن سپرد به من تا حواسم باشه حالا چیکار کنیم
آ: خب میرم از بیرون میگیریم
م: آره فکره خوبیه ، زنگ بزن
زنگ زدم برامون همون غذایی که ملن میخواست درست کنه رو بیارن
بعد از ۱۵ دقیقه که تمیز کردن تموم شد برامون آوردن
تا خواستم بخورم مرینت گفت : نه صبر کن ، ظرف غذا رو بریز بیرون
آ: چرا ؟
م:خب آخه میخوام ملن فکر کنه من درست کردم
آ: یعنی دروغ بگیم؟؟
م: حالا فکر کن من درست کردم
تا خواستم جواب مرینت بدم . یهو ملن اومد و مرینت یه لبخندی زده بود که خیلی ضایع بود .
مری: خرید خوش گذشت
ملن: خوبی مرینت
مری: آره عزیزم غذا میخوری
ملن : آره ، تونستی غذا بپزی؟؟
مری : آره بابا کاری نداشت
میز چیدیم و شروع به خوردن کردیم.
ملن: وای چه خوشمزه شده
آ: خب آره چونکه
تا خواستم بگم مرینت درست نکرده مرینت بحث عوض کرد
مری: خب دیگه دستپخت من هست دیگه ، حالا بیخیال دیگه غذا مون بخوریم .
چقدر درس داریما.
بعد خوردن غذا :
ملن رفت تو اتاق و من و مرینت هم داشتیم ظرف هارو جمع میکردیم .
آ: که تو درست کردی؟
م: خب حالا چه فرقی کرد بای
آ: شب خوش
م: شبت شکلاتی
مرینت:
فردا که از خواب بیدار شدم . یه ساعت دیگه کلاس داشتم . صبحانه خوردن و آماده شدم یه رژ لب صورتی کم رنگ زدم . و لباس پوشیدم و مو هامو باز گذاشتم . با آلیا و ملن رفتم دانشگاه
همه داشت راجب استاد جدید حرف میزدند. که یه نفر یهو وارد کلاس شد و همه بلند شدن . منم بلند شدم.
اخلاق نود درصد کل دخترای کلاس تغییر کرد. این ها همین الان میپریدن به هم دعوا میکردنا .
اصلا این استاد ما هست این که خیلی جون هست اصلا چند سال شاید با ما اختلاف داشته باشه .
استاد: خب سلام من آدرین اگرست استاد جدید هستم .
خیره بهش شدم . مو های زرد داشت . صورت سفیدی داشت و........
یهو یه نفر زد بهم تا اومدم دعواش کنم چند تا چی بارش کنم دیدم استاد هس
استاد : اگه دید زدن من تموم شد درس بدم
آه وای چقدر من ضایع هستم منم کم نیاوردم و گفتم : من وقت دید زدن شما رو ندارم و فکر کنم شما داشتین منو دید میزدید
حسابی ضایع شد و رفت آخی چه رو مخه هست
آ: خب من چند تا قانون دارم که باید رعایت کنید
قانون 1 : کسی بعد از خودم داخل کلاس راه نمیدم
قانون ۲...............
قانون ۳ :..................
قانون ۴:................
و بعد از قانون های مسخره اش شروع به درس دادن کرد. وای چقدر آدرین شبیه فلیکس هست . وای فلیکس کلاس بعدی دارم باهاش کاش لوازم آرایشی هامو آورده بودم .
آدرین :
وقتی وارد کلاس شدم وای این دختر همون دختره واییی خیره شده بود بهم
حضور قیاب کردم که نوبت ........
_______________________________
کامنت: ۳۴
لایک: ۲۲