عشق بی رحم پارت ۱۰ فصل ۲

Maryam Maryam Maryam · 1403/05/11 15:25 · خواندن 2 دقیقه

سیلام

های گایز

راستش اصلا از حمایت هاتون راضی نیستم و دیگه هم رمان رو ادامه نمیدم


کلویی 

از خواب بیدار شدم رفتم پایین که دیدم الکس داری تی‌وی تماشا میکنه 

رفتم کنارش نشستم که بهم نگاه کرد و بعد تی وی رو خاموش کرد 

مکالمه کلویی و الکس 

ک. الکس مگه من با مرینت و آدرین چیکاردکردم که دیشب باهام اینجوری کردی هان بغضم گرفته بود اشکام اجازه ریختن میخواستن ولی نمیتونستم اجازه بدم اشکام جاری شم که الکس غرید

ال. چیکار کردی!!!!!!!! چیکارا که نکردی لامصب

ک. من نمیدونم چه اتفاقی افتاده حرف بزن

ال. وقتی جنابعالی دوسال پیش با اون تفنگ لعنتی به سمت مرینت شلیک کردی بچه های مرینت مردن

 مرینت ماه های آخرش بود که تمام رویاهاش به خاطر تو نابود شد

بعد از اون مرینت رفت تو کما و بعد ۳ ماه از کما دراومد و افسردگی شدید گرفت

تمام روز رو به فکر کشتن تو بود

ک. چ..یچییی م..مگه م..مر.ینت ح.ا.م..له بوجود

ال. آره حامله بود 

ک. حقش بود من به خاطر اون سیاه و کبود شدم من

ال. حرفشو قطع کردم و گفتم حقت بود چش سفید اگر از کارت پشیمون نشی بیشتر کتک میخوری فهمیدی

ک. از این لحنش خیلی ناراحت شدم

اما اون باعث جدایی ما شد اونم دوسال

ال. چیزی که باعث جداییمون شد خودخواهی تو بود نه مرینت

ک. اما

ال. اما نداره

مرینت چه هیزم تری بهت فروخته بود مگه یادت رفته وقتی بچه بودی پدر و مادرت مردن اون مثل یه خواهر هواتو داشت اگر اون نبود روزی ۱۰۰ بار بهت ت.ج*ا.و.ز میشد ت.و*له س*گ 

ک با خودش. ولی اینو راست می‌گفت هیچ وقت اجازه نداد کسی از گل نازک تر بهم بگه 

ال. اما تو چی 

این جواب زحمت های مرینت نبود کلویی

تا ۲۳ سالگی هیچکس نتونست تا دوقمیت بیاد از وقتی هم که باهم ازدواج کردیم لای پر غو بودی اما نمیدونم تواین دوسالی که تو اون خراب شده زندگی میکردی روزی چند باز بهت ت*ج.او.ز میشد اما به اندازه اونا باید بهم سرویس بدی دختر جون

ک. تو اون دوسال من کلا ۵ بار بهم ت.ج*ا.و.ز شد 

ال. دارم برات عفریته 

یجوریوبا بهت حال بدم که خودت بری به پای مرینت بیوفتی

ک. ن..نه خواهش میکنم من درد دارم الکس

الکس همین که گفتم