تک پارتی :) ناخداگاه
P2
سلام ممنون از حمایتاتون گفتم سریع تر پارت دومش رو بزارم که بد قولی نشه 😊🤗
لطفا رومان قهوه یه تلخ رو هم اگه دوست دارید
به شرط برسونید ( نکته در معرفیش کام نذارید حصاب نمیشه )
9 تا دیگه مونده ولی من جدی نمیگیرم اگر پنج تا نظر مثبت هم بدید من پارت 1 رومان رو میذارم
( حتما پایین رو بخونید چالش داریم )
بعد از این که لباسام رو بهم داد در اتاق رو بست ورفت منم بدون لباس جلوی اون همه خدمتکار خیلی خجالت زده شده بودم و از شانس بده من بیشتر اون ها هم مرد بودن همه داشتن بهم میخندیدن اما وقتی نگاهم به جولیکا خورد از توی چشماش حس میکردم که خیلی حالش خوب نیست
یک دفه ای از حال رفت و بی حوش شد همه از من چشم برداشتن و به جولیکا چشم گشودن منم از این فرست استفاده کردم تا لباسام رو بپوش یواشکی بدون اینکه کسی متوجه ی من بشه از در خروجی عمارت خارج شدم چند دقیقه همون جا وایسادم تا بالاخره جولیکا اومد بیرو دویدم سمتش و ازش تشکر کردم بخاطر اینکه منو تو اون وضعیت نجات داد همین طور داشتیم باهم صحبت میکردیم که ناگهان سوال مهمی به ذهنم خطور کرد ( مکالمه زویی با 💛 این جولیکا هم با 💜 این )
💛 : میگم جولی
💜 : بله
( چه زود دختر خاله شدن 😒😑😂 )
💛 : لوکا چه جور آدمیه؟
💜 : اوه خدای من فکر نمیکردم همچین سوال بپرسی. ببین اگه بخواهم صادقانه بهت بگم لوکا از ته قلبش آدم بدی نیست راستشو بخای خیلی هم آدم خون گرم و مهربونیه حداقل قبلا که این طوری بود.
💛 : منظورت چیه که قبلا بود یعنی دیگه الان نیست ؟
💜: من حدود 5 ساله که براش کار میکنم مدت ها از اون زمان میگذره
( فلش بک به 5 سال پیش )
💜 : به همین دلیل دوست دارم در عمارت شما شروع به کار کنم آقای کوفین
💙 : بسیار خب خانم دوپنچنگ من این معامله رو میپذیرم اما فقط به این شرط....
💛💜💙💛💜💙💛💜💙💛💜💙💛💜💙
خوب دوستان اگه خوشتون اومده بگید این قسمت خیلی منحرفی نبود به دلیل اینکه داستان بیشتر قابل فهم و درک باشه
خوب اگه دوست داشتید حتما لاک کنید کامنت بدید و اگر هم دوست دارید بیشتر پست بذارم
سریع تر شرط و برسونید
20 تا ❤️ و 15 تا هم 💬
خب بریم سراغ چالش
حتس بزنید شرط لوکا برای استخدام شدن جولیکا چی بوده من نمیگم درسته یا غلط در پارت سه معلوم میشه چه کسانی پاسخ درست رو دادن و چه کسانی هم پاسخ غلط رو
بسیار خب ممنون که تا این جای پست
اومدی و خواندی
تا پارتی دیگر بدرود دوستان 🖐🏻💗