≡دوقلو های منحرف≡

[Më] [Më] [Më] · 1403/04/02 21:24 · خواندن 3 دقیقه

²-PART

رفتيم پايين صبحانه خورديم كفش پوشيدم همينكه درو باز كردم ديدم ماشين پنجرشده كه يهو آرتين ديدم كه داره مياد سمتم گفت:

آرتین: چیزی شده؟

لوسی: ماشينم پنجر شده واى حالا دير به دانشگاه ميرسم☹️

 آرتين: بيا با ماشين من بريم 

لوسى:ممنون نياز نيست 

ليا:ععع آبجى قبول كن الان دير مون ميشه

لوسى:باشه 

آرتين:من ميرم ماشين رو بيارم

لوسی: باشه

.........................................

چند دقيقه بعد

 از زبان اردين:

 امدم دم در ديدم دوتا دختر سكسى وايسادن منتظر هستند اندام خيلى قشنگى داشتن عاشق بدنشون شدم ام آرتين حق داشت واقعأ سكسى هستند😈😈😈🍑🍑

 ليا:آرتين كه رفت ماشين بيار پس چرا داخل خونه هست؟

ليا: آرتين دارى چى كار ميكنى 

آردين:من برادر دوقلو آرتين هستم

 ليا: نميدونستم كه آرتين برادر دوقلو داره

 آرتين: بوق بوق سوارشين

 از زبان لوسى 

سوار شديم مدتى در راه بوديم بعد رسيديم بغل دانشگاه خيلى شلوغ بود من و ليا به اونجا رفتيم ديدم با يه دور بين عكاسى داشتن عكس مى گرفتن كه صداى آرتین اومد

گفت: بعد دانشگاه میام دنبالتون

لوسی: بیا ی لحظه

آرتین: چیه؟

لوسی: بیا عکس بگیریم

آرتین: باشه

از زبان لوسى:

 با آرتين چند تا عكس گرفتيم بعد من رفته دانشگاه توى كلاس فقط داشتم به اون فكر ميكردم خيلى پسر جذابى بود عاشق رفتارش شدم واقعا خيلى پسر خوبى بود😍😍😍

از زبان آرتين:

 وقتى رسوندمش سوار ماشين شدم به طرف خونه رفته بعد مدتى، به خونه رسيدم 

آردين:آرتين بازى شروع شد

آرتين:نقشه چيه 

آردين: فردا شب دعوت شون ميكنى به بهونه تولدمون داخل نوشيدنى ها دارو خواب آور ميرزيم بعد هم كه ميدونى 

 آرتين:اكى

 از زبان آرتين 

لوسى بهم زنگ زد گفت

 لوسى:اكر كارى ندارى بيا دنبالمون

آرتین: باشه الان میام

...........................................

از زبان لوسى 

به آرتين زنگ زدم بياد دنبالمون بعد اومد سوار ماشين شديم رفتيم خونه تو راه آرتين بهمون گفت: آرتين:فردا شب تولدمون هست خوشحال ميشم بياين 

لوسى:باشه حتمٱ

 از زبان لوسى: امروز اسنپ گرفتيم با ليا رفتيم خونه مامان.

 مامان غذاى خوشمزهاى درست كرده بود من رفتم داخل آشپزخونه كه به مامانم سلام كنم كه مامانم پرسيد:

مامان ديروز دانشگاه چطور بود منم هر اتفاقى كه افتاده بود به مامانم كفتم حتى يكى از عكس ها رو هم به مامانم دادم مامانم گفت:

مامان:ماشينت ميدم درست كنن و از پسر هم تشكر كن

 لوسى:امشب تولدش دعوتم ازش تشكر ميكنم مدتى خونه مامانم موندم بعد رفتم خون و با ليا لباس پوشيدم رفتيم در زديم ارتين در باز كرد روى مبل نشستيم بهمون نوشيدنى تارف كرد و برداشتيم خورديم

 لوسى: آرتين سرويس بهداشتى كجاست بالا رفتم سرويس وقتى خواسته از پله ها بيام پايين احساس كردم چشام سياهى ميره ديدم كه ليا رو مبل خواب و آردين داره طرفم مياد داشتم مى افتادم كه اردين منو گرفت و گفت 

آرتين:خوب به خوابى

که یهو.............

خب خب این پارتم تموم شد امیدوارم از این مارت خوشتون اومده باشه

برای پارت بعد

40 لایک

30 کامنت

دوستون دارم

بوج بهتون

بای باییییی