تحریک به عشق P4

Aida Aida Aida · 1403/03/29 17:03 · خواندن 4 دقیقه

سلام مرسی از حمایتتون 

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

 

از زبون مرینت
ساعت 2بعد ظهر بود.برای خودم از بیرون همبرگر گرفته بودم. رفتم تلویزیون رو روشن کردم و رو کاناپه نشستم و همبرگرم رو خوردم و یکم رفتم سر گوشی وقتی به خودم اومدم ساعت 3:15 بود.  بلند شدم ورفتم طبقه ی بالا و رفتم تو اتاقم، مو بوهامو بستم و یه لباس سفید و یه دامن صورتی پوشیدم 

و از اتاق اودم بیرون و دیدم کادوی جشنواره هنوز رو میز هستش ستی روش کشیدم و با خودم گفتم
ولی پسره خیلی  جذاب بود ، نه نه من عاشق نمیشم عشق بده، دردناکه، نه من عاشق نمیشم
که یهو زنگ در اومد
دینگ دینگ
رفتم دم در و درو باز کردم 
م. بله؟
مرده با عینک دودی و کت و شروار مشکی
مرده. خانوم دوپن چنگ؟
م. بله شما؟
مرده. من از طرف آقای آگرست اومدم
م. آگرست؟
مرده. بله آدرین آگرست
م. آها بله آدرین اومدم
و کادو رو به همراه گوشیم برداشتم
م.  بریم
و رفتم پایین،،،،، واو یه ماشین بنز مشکی بود سوار ماشین شدم دیدم داریم از شهر خارج می‌شویم و بعد از 5 دقیقه به یه ویلا یا بهتره بگم یه قصر رسیدیم و در ویلا باز شد و ماشین توی حیاط وایستاد 
از ماشین پیاده شدم و بادیگارد ها بدون صحبت من رو راهنمایی کردن و وارد اون خونه شدم چه خونه‌ی زیبایی یه راه پله ی بزرگ جلوی در بود و یه مرد داشت ازش پایین میومد قشنگ که نگاه کردم دیدم آدرین


اون این شکلی بود از پله ها اومد پایین و یه پوز خندی زد
آ. خوش اومدی
م. مرسی
آ. بیا بالا
م. باشه
ذفتم بالا و وارد یه اتاق شدم و دیدم یه مروه اونجا هستش این
م. سلام
گ. خوش اومدی
آ. بیا بشین.
رفتم و روی کاناپه و روبه روی  آدرین نشستم
گ. خب حالا میتونی جایزه ات رو باز کنی
به کادوم نگاه کردم و کم کم چسب هاشو باز کردم و با دیدن اون کادو از تعجب خشکم زد
م. ای این یه
آ. درسته این یه کتابه لغات چینی هستش
م. میدونم اما به چه درد من میخوره
گ. ما میخوایم تو برامون یه نقش بازی کنی
م. نقش؟ 
آ. درسته نقش مامیخوایم بریم چین و سیاست مدار های اون رو وادار به دادم پولی سنگین کنیم و پول رو بیاریم کشور خودمون و باهاش به بچه های فقیر کمک کنیم
گ. و شما به عنوان زن و شوهر میرید
م. امم
آ. الان نیازی نیست تصمیم بگیرید میتونید برید و فردا خبرتون رو بگید 
م. نه الان میگه 
و رومو کردم به مرده
م. ببخشید اسم شما 
گ. گابریل 
م. آقای گابریل در عوض بهم چی میدین 
گ. ام اگر قبول کنی و ماموریت رو درست و کامل انجام بدی 0/11 پول معادل با 5 میلیارد بهت داده میشه ولی اگر قبول نکنی100 میلیون فیلمت رو دریافت میکنی 
آ.خب
م. قبوله ولی 
آ. عالیه
گ. ولی چی؟ 
م. به عنوان خواهر برادر
آ. قبوله
گ. چی نه بابا قبول نیست 
م. چرا 
گ. چون طرف حساب شما یه زنو شوهر هستن پس شما هم بایی. . . .  
م. باشه باشه از کی باید شروع کنیم 
آ. فردا راس ساعت 5 عصر توی فرودگاه منتظرتم و بلند شدم 
م. باشه پس تا فردا خداحافظ 
آ. مرینت، من میرسونمت
تو راه بودیم و سرم رو به شیشه ی ماشین چسبونده بودم (مرینت کنار آدرین نشسته بود) 
از زبون آدرین. 
رو موکردم به مرینت ناراحت به نظر میومد 
آ. مرینت؟ 
م. (سرشو از رو شیشه برداشت و بهم نگاه کرد). بله؟ 
آ. ناراحتی 
م. نه چرا 
آ. فکر کردم ناراحتی 
م نه 
آ. یه سوال داشتم  که فکر کنم ناراحت بشی
م.  نه ناراحت نمیشم بپرس 
آ. تو چرا نمیخوای عاشق بشی؟ 
م. از کجا فهمیدی
آ. حس کردم اینجوری هستی 
م. آره چون بعد مرگ مادرم، پدرم عاشق یه زنی شد که بعد زنه پدرمو  کشتش و منو یتیم کرد 
(و بعد اشک از چشماش در اومد) 
وقتی اشکش رو دیدم با اعماق وجودم دلم براش سوخت
آ. م متاسفم
م. نه خواهش میکنم و با دستش اشکش رو پاک کرد
آ. (تو دلش). ا اون خیلی جذاب بود، ی یعنی من عاشقش شدم


تمام
آنچه خواهید دید:

سوار هواپیما شدیم و رد صندلی نشستم اما صندلی هامون از هم خیلی دور بود
_________________________________________
مرده. میشه اینجا بشینم خوشکل خانوم 
_________________________________________
مرینت. ممنون
_________________________________________
مرینت. واو چه هتل بزرگی
_________________________________________
خانومه. متاسفانه الان نیستن و 4 روز دیگه میان


.....

 

 

 

تمام 
شرط 
15 لایک
10 کامنت