تکپارتی بخش اول
سلام عشقولیا
آدرین
صبح ساعت ۸ از خواب پاشدم یه دوش گرفتم و رفتم شرکت که دیدم بهترین رفیقام که منظورم نینو و الکس هستش اومدن س
متم
نینو. سلام رفیق چطوری
ادرین. سلام ممنون تو خبی
سلام الکس تو چطوری
الکس سلام ممنون مرسی
نینو اهان راستی میخواستم اینو بهت بگم مدیر شرکت برای فردا شب یه پارتی راه انداخته که همه ی بچه های شرکت دعوتیم ولی یه مشکلی هست
آدرین. چه مشکلی
الکس. خب ما هیچکدوم پارتنر نداریم بریم چیکار کنیم
آدرین. پیدا میکنیم نگران نباش
نینو. خیلی مطمئن حرف میزنی نکنه کسی رو سراغ داری شیطون بلا
آدرین. خب اره یکی از دخترای همسایه مون هست که حیلی پایه اینجور کاراست میرم به اون بگم ببینم قبول میکنه یانه
الکس. حالا اسم این خانوم خوشبخت که قراره یه شب زیر مدل معروف پاریس باشه چیه؟؟ خواهر ندارع؟؟
که یهو همه زدن زیر خنده
آدرین. اسمش مرینته . مرینت دوپن چنگ همون طراح معروف که با بابام کارمیکرد
نینو. اوووو آقا سلیقه اش هم خاصه
الکس. پس چی😅
آدرین خب بقیه اش رو بگو نینو
نینو. خب امروز قراره یکم زودتر بریم خونه
آدرین. اوکی من برم سرکار
الکس و نینو. باشه میبینمت
از زبون خاله مریم
آدرین از شرکت رفت خونه و بعد از عوض کردن لباسش رفت سمته باغچه و چندتا گل خوشگل چید و رفت خونه مرینت اینا
نینو مثل همیشه میخواست با دوست دخترش آلیا بره البته شاید اون قبول نکنه چون آلیا کمی بچه مثبته
الکس هم میخواست با دختر خالش که با اونا زندگی میکنه بره چون میدونه اون برای اینجور چیزا پایه هست
از زبون مرینت
داشتم لباس میدوختم که زنک در زده شد به پیش خدمت گفتم که بری در رو باز کنه و اون هم چشمی گفت و سریع رفت و بعد از ۱ دقیقه اومد و گفت که آدرین اومده من هم بهش گفتم که بگه بیاد همون اتاقی که دارم لباس میدوزم
وای خیلی ذوق داشتم آخه من رو آدرین کراش بودم و خیلی دوسش داشتم کاش اون هم منو دوست داشت بلند شدم دستی به لباس هام کشیدم و مرتب کردم که در اتاق زده شد اره آدرین بود سلامی کرد و اومد تو اتاق و روی صندلی روبه روم نشست پیش خدمت هم سریع چایی و میوه آورد خداروشکر آبروم نرفت جلو آدرین بعد از احوال پرسی آدرین شروع کرد
آدرین. خب ببین مرینت راستش ازت یه خواسته داشتم ممکنه قبول نکنی اما به تصمیمت احترام میزارم
مرینت. خب میشنوم
آدرین راستش میخوام اگر میشه فرداشب به عنوان پارتنر من باهام بیای پارتی تا خوش بگذرونیم و بعد سریع گلی که چیده بود رو جلوی مرینت گرفت و گفت قبول میکنی؟
مرینت. وای آدرین من واقعا شوکه شدم ولی خب باشه قبول میکنم
آدرین بلند شد و دست مرینت رو گرفت و بلندش کرد و گل رو گذاشت گوشه صورتش و دستشو دور کمر مرینت حلقه کرد و لپشو بوسید
.........
ادامه بخش دوم
شرط : ۱۰ لایک و ۱۰ کامنت
راستی عشقا رمان عشق بی رحم رو به شرط برسونید شرطش کمه
گبونتون برم بای