عشق بیرحم پارت ۴
سلام بپر ادامه. یواش بپر
پارت چهارم
آدرین
اخ یادم رفت برای قرص ببرم پس سریع قرص رو برداشتم و با یه لیوان آب رفتم پیش مرینت قرصشو خود تشکری کرد و گفت
مری. سفره انداختی
آدری. آخ نه
مری. بدو الان از خواب پا میشن
آدری. باشه تو استراحت کن من الان میرم
نویسنده خوجملتون
هیچی دیگه آدرین رفت نیز صبحونه رو چید چایی هارو ریخت و رفت همرو صدا زد تا بیان سر میز
آلیا گفت
آلیا. مرینت کو؟؟
آدری. دلش درد میکرد نمیتونست بیاد پایین اما من براش صبحونه میبرم الان هم حمومه
الکس. اونوقت دلیل دل دردش چیه؟؟
کلویی. نکنه دیشب باهم س.ک.س کردین هاااااا
نینو. بعد صبحونه حرف میزنیم تمومش کنین
کلویی. تو یکی خفه
آلیا. کلویی یبار دیگه بگو چه زری زدی
کلویی. اه ببخشید بابا
الکس. خب آدرین نگفتی
آدری. اولن که به شما هیچ ربطی نداره ولی اگه فضولیت گل کرده باید بگم شکمش سرما خورده حالش خوب نیس
دومن از کی تاحالا همه باید به شما جواب پس بدن ؟؟؟؟
باین حرفش همه خفه شدن
آدرین بلند شد و صبحانه مرینت رو توی سینی مرتب چید و یک شاخه گل رز هم کنارش گذاشت و رفت بالا تو اتاق
کلویی. آهای کجا رفتی بیا میز رو جمع کن و ظرفارو بشور
نینو. آهای حق نداری با آدرین و مرینت اینجوری صحبت کنی
آلیا. درضمن به شما ارتباطی نداره من خودم جمع میکنم ظرف هارو میشورم الان که دیگه مشکلی نیست ؟؟؟؟؟
کلویی. نه قربونت برم ناخن هات کثیف میشن بیا بریم خود مرینت میاد جمع میکنه
آلیا. اولن که مرینت حالش خوب نیست دومن اکه ناراحتی بیا کمکم!!!!!
از زبون نویسنده
آلیا اینو گفت و رفت تو اتاق پیش مرینت نینو هم پشت سرش رفت
آلیا نگاهی به آدرین کرد و گفت
آلیا. مرینت کو؟؟
آدری. توکووووووچهههه
آلیا. بابا خیارشور کپک نزنی به وقت
آدری. تو کپک نزن من نمیزنم🤣🤣🤣🤣 و بعد با نینو زدن زیر خنده که آلیا حرصش گرفت و گفت
اصلا همتون گمشیده بیرون خودم کمک مرینت میکنم
بعد نینو دست آدرین رو گرفت و برد بیرون گفت بیا بریم یه دوری بزنیم آدرین هم قبول کرد و آماده شدن و رفتن
خب این پارت چطور بود؟؟؟؟؟
بدون شرط
بوج بهتون بای💜💜💜💜