رمان اوشی نو کو

Ay hoshino Ay hoshino Ay hoshino · 1403/03/04 14:39 · خواندن 1 دقیقه

P1

آکوا: روبی یه لحظه بیا بیرون از تو اتاقت🤨😡.   

روبی: باشه اومدم. 

آکوا: ببینم این پسره کیه تو اکانتت هر روز باش چت میکنی🤔. 

روبی: هی گوشیمو بده 😡

کصکش🤬. 

آکوا: هو با برادر بزرگترت درس صحبت کن🤬🤬

روبی: زر نزن بابا همش خودت رو دست بالا گرفتی اختلاف سنی مون همش 1دقیقه ست 😏.  { نویسنده: خواهر برادر پارت اول رمان دعواشون شد🤣🤣🤣}

آکوا: 😒

روبی: ها چته ساکت شدی 😏. 

آکوا: بسته دیگه من میرم پیشه آکانه 😒.{دوست دختر آکوا هست} 

روبی: باشه باشه برو پیشه عشقت تا ولت نکرده😏. 

آکوا: هی کاشکی یکم ادب داشتی روبی کاشکی. 

روبی: ...... 🤨.

 

 

 

 

 

پایان پارت ببخشید کم بود باییییی👋🏻👋🏻.