نظافتچی گریان P4
سلام.حرفی ندارم....برو ادامه
رفتم خونه وصاحب خونه رو تو خونه دیدم.یکم حرف زدیم و خداحافظی کردیم.جعبه هارو برداشتم و گذاشتم تو خیابون.خب دیگه به سلامتی کارتون خواب شدم تا وقتی که حقوقم زیاد بشه و باهاش خونه اجاره کنم.یه پتو و بالش انداختم تو پیاده رو و چشمامو روی هم گذاشتم.
فردا
چشمامو باز کردم و نشستم.کمرم به شدت بخاطر سفتی و سرمای زمین درد میکرد.یکم کمرمو ماساژ دادم و صبحانه نخورده با پای پیاده به خونه آدرین رفتم.....
وقتی رسیدم بخاطر مسافت زیاد پاهام گز گز میکرد و به سختی تکونشون میدادم.ادرین وقتی حال و روزم رو دید بهم گفت که امروز حقوقم رو خیلی بیشتر میده تا فردا یا پس فردا خونه اجاره کنم.
لباسمو تو یکی از اتاق پوشیدم و جارو رو برداشتم که خونه رو تمیز کنم اما....
آ:معلومه خیلی بی حالی.لازم به نظافت نیست خونه از قبل تمیزه.نظافتت حرف نداره.امروز نمیخواد هیچ کار کنی بشین رو مبل.
نشستم رو مبل.ادرین رفت آشپزخونه و چند دقیقه بعد، لیوان شربتی رو جلوم دیدم.به به شربت البالووووو شربت مورد علاقممم!!🤩
آروم لب زدم:برای منه؟
آ: اره.امروز استراحت کن.از فردا به بعد، خودم میبرم و میارمت که پات اینجوری نشه.
م: ممنونمممم
شربت رو خوردم.که یهو متوجه شدم یه ظرف جلوی پاهامه.یه ظرف پر آب.
آ: پاهاتو بزار توش
وات😐
پاهامو گذاشتم توش.اب گرم بود و پاهامو قلقلک میداد.حس خوبی داشت.برای صدمین بار تشکر کردم و آدرین برای صدمین بار گفت:خواهش میکنم!
آدرین ظرف ابو ورداشت و گذاشت رو اپن آشپزخانه.
آ:میتونی بری.یعنی من میبرمت.
م: نه خودم میرم ممنون بابت زحماتت
آ: تعارف نکن.
م: خبببب.....اممم....با....باشه؟
خودمم نمیدونم چرا لحنم سوالی بود.
آ: اوکی پس برو پایین منم لباس بپوشم میام.
رفتم پایین و با نمایشگاهی لوکس از انواع و اقسامBMW و بنز و .... بود
و ماشین مورد علاقم
بوگاتیییی(منههه)
باورم نمیشد همسایه های اینا آنقدر خرپوللللل؟
وقتی آدرین اومد،متوجه شدم ۷۵٪ شون واسه ادرینه.
سوار یه BMW که مدلشو نمیدونم شدیم و رفتیم به خیابونی که زندگی میکردم.....
تموم شد.ببخشید کم دادم.شرط ۳۵ لایک ۳۵ کامنت
بای