عشق یا اجبار
ادامه ( تک پارتیه نه رمان ولی چند بخش داره )
بخش اول : عشق یا هوس
مرینت :
ادرین اروم اروم اومد طرفم . با حالت مست
لب زد : عه ، مثل اینکه گربه کوچولو افتاده تو
اب و خیس شده ...
نظرت با یکم مالیدن خودت بهم خشک
بشی ؟ ( نیشخند )
مرینت : نزدیک نیا !! (بلند)
اما مگه حرف ادم حالیش بود ؟ با هر قدم اون ، من عقب تر میرفتم . تا
وقتی به کنج اتاق خوردم . ادرین
بهم نزدیک شد و خمار بهم نگاه کرد : با چشماش هر دختری رو تحریک میکرد ،
ولی نه من ! اومد نزدیک لباس داغش رو روی
لب گذاشت و یه قیچی از توی جیبش در اورد . هر چی هلش میدادم ،
بی فایده بود ! خیلی زور داشت . با قیچی
لباسم رو پاره کرد و یه خراش بزرگ
روی بدنم ایجاد کرد . از درد به خودم میپیچیدم و با تمام وجودم ، هلش دادم . یکم عقب رفت .
وقتی خواست باز بیاد جلو ، زدم وسط پاش . از درد روی زمین افتاد .
پتو رو از روی تخت برداشتم و کشیدم روی سرش و با پام زدم توی سرش
گفت : اگر دستم بهت برسه ، زندت نمیزارم !!
دویدم و رفتم توی حیاط . رفتم بیرون
خونه الکس باورم نمیشد!همسایه ی ادرین بود !
رفتم و در زدم . وقتی در رو باز کرد از دیدن من خیلی تعجب کرد . همه چیز رو براش تعریف کردم و اینکه عشق ادرین فقط یه هوس بود !
بعد از اینکه رفتیم داخل ، فهمیدم که
الکی همش بهم نگاه میکنه . فهمیدم .
داشت به ...
شرط : 20 کامنت 10 لایک
کامنت رو در دو تقسیم کنین ( بدون جواب های خودم)