شاهزاده وحشی p1
بچه ها این پارت منحرفی نیس و اینکه این رمان من نیس و از یه جای دیگه کپی میکنم.
فصل اول
تمپرنس
"چرا اون ماسک به صورتش زده؟ "
وقتیکه که در باز شد و مرد قدبلند ی که صورتش رو با ماسک مشکی _قرمزی پوشونده بود رو دیدم، بطور
غریزی یک قدم به عقب رفتم.
دیگه فصل جشن ماردی گراس نیس و این عمارتی که مشخصا مربوط به قبل از جنگ جهانیه چندین مایل
دورتر از خیابون بوربونه، جایی که عموماً صدای جشن و شادی مردم میاد ، مهم نیس چه فصلی از سال باشه.
لوئیزیانا، تو زیبایی اما بعضی شبها شد یداً ترسناک میشی.
مرد پشت در بهم اشاره کرد که برم داخل و من برای لحظه ای در آستانه در صبر کردم و قبل از اینکه پا به
داخل عمارت بذارم کیف رو ی دوشم رو فشردم.
اون، در چوبی عظیم رو با صدا بست و قفل درو زد.
"من زندانی شدم. خودمو تو ی چه دردسری انداختم?"
احساس ترس باعث مورمور شدن پوستم شد.
این خونه ارواح یا سرداب نیس. اینو مرتبا به خودم یادآوری کردم که آروم شم اما فشارخونم باال رفته و با ریتم آهنگی که از یه جایی داخل اینجا میاد هماهنگ شده.
این خونه ویلایی رو فقط در فیلم ها دیده بودم. انگار که از دل کتاب درخت the banks of the bayou
های سر به فلک کشیده و خزه های آویزون بیرون زده بود. عمارت ها و چیزهای گرون قیمتشون بیشتر از
کروکودیل های مرداب لوئیزی انا منو عصبی و پریشون میکنه. همونطور که به سطح چوبی براق کف زمین که با قالیچه هایی که قیمتشون به اندازه درآمد یکسال منه پوشیده شده بود نگاهی انداختم، استرسم بیشتر شد....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای پارت بعدی 20 کامنت و 16 لایک