(P1)💫spy couple

Acha..: Acha..: Acha..: · 1403/01/15 21:53 · خواندن 3 دقیقه

بفرمایید ادامه👇

 

"Marinette"

صبح از خواب بلند شدم پدرم زنگ زد : مرینت ما توی سازمان یه جلسه مهم داریم زود بیا

Marinette: باش الان میام تو جلسه

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

Tom: خب امروز باید یه خبر بد به همه ماموران بدم اکیپ پروانه دوباره شروع به کار کرده.

Marinette: چی!

Julica: باورم نمیشه!!

Stephen: خدا باز شروع شد😮‍💨

Tom: بله ، واقعا ناراحت کننده اس ، ولی ما باید با تمام قدرت اون ها رو یکبار برای همیشه شکست بدیم خب اولین هدف ما هویت این اکیپ هست ؛ طی این سال ها ما میدونیم که این اکیپ برای پوشش از یک شرکت استفاده میکنه و به این شرکت برای مخارج اکیپ شون نیاز دارن و ما 3 مورد مشکوک داریم:

1) شرکت مدلینگ اگراست

2) شرکت عکاسی و تبليغ اسمیت

3) شرکت جواهر سازی مونیکو

Julica: قربان به نظرم شرکت اگراست نمیتونه جزو لیست باشه چون اصلا مشکوک نیست.

Tom: برعکس مامور جولیکا تنها چیزی که از این شرکت اومده بیرون عکس های مدلینگ و طراحی هست و گابریل اگراست صاحب این شرکت 6 ساله جلوی دوربین نيومده!!

Marinette: پدرم راست میگه جولیکا!

Tom: خب مرینت تو قراره جاسوس ما توی شرکت اگراست باشی

جولیکا جاسوس ما توی شرکت مونیکو

استفان جاسوس ما توی شرکت اسمیت

Marinette: ولی پدر من دلم خطر می خواد این جاسوس بازی ها رو دوست ندارم😒

Tom: مرینت،دخترم من میدونم ولی من به تو اعتماد کامل دارم که این ماموریت رو دادم به تو

Marinette: بله میدونم پدر😓

Tom: خب نقشه اینه.............

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

"Adrienne"

Gabriel: خب اولین ماموریت اکیپ دزدیدن شمشیر کاتانا،شمشیر سامورایی هست و من برای این ماموریت از مامور ویژه ادرین میخوام این کار رو بکنه

Adrienne: حتما پدر با کمال میل،کاری میکنم که تمام پروانه های شهر به حال مامور مقابل من گریه کنن😈

(و تمام دختران اکیپ هزار بار بیشتر عاشق ادرین شدن)

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^Elia: مرینت صدامو میشنوی؟

Marinette: صدات و کامل واضح دارم الیا

Elia: خوبه من از پشت کامپیوتر حواسم بهت هست

Marinette: باشه (مرینت وارد شرکت مدلینگ اگراست شد) به معاون اونجا گفتم:

Marinette: سلام من مرینت هستم برای استخدام به عنوان منشی اقای اگراست اومدم

Natalie: خوبه من به اقای اگراست اطلاع میدم بعد برو تو و مصاحبه کن

Marinette: باشه(نکته:ادرین رییس شرکت مدلینگ هست و گابریل صاحب اونجا)

Adrienne: بیا تو

Marinette: رفتم داخل

Adrienne: وقتی دیدمش فقط داشتم بهش نگاه میکردم انگار اون زیبا ترین بانوی دنیا بود😍

Marinette:وقتی وارد شدم اون داشتم بهم نگاه میکرد یه حس خاص داشتم مثل اینکه خجالت زده شده باشم☺

Adrienne: ب..بفرمایید لطفا بشینین خب برای استخدام اومدین

Marinette: بله

Adrienne: اسم ، فامیلی ، سن

Marinette: مرینت،دوپن چنگ،۲۰ سال 

Adrienne: خب خانم دوپن چنگ میتونم پرونده شما رو ببینم؟

Marinette: بله حتما

(بعد از کمی صحبت کردن)

Adrienne: خب خانم دوپن چنگ شما استخدام هستین

فکر مرینت: اره نقشه مون گرفت😁

 

 

 

خب این پارت تموم شد😉

امیدوارم که خوشتون اومده باشه😊

برای پارت بعد ۲۵ لایک❤️۲۵ کامنت💬

بای بای👋👋