
⛓️ برده لجباز ⛓️ ❼ 𝕡𝕒𝕣𝕥

سلامممم عرض شد به تمام ملت چطورییین بعد 6 ماه اومدم با پارت جدید 😅 میگم 6 ماه یه عمر نیست ؟؟؟؟
ملین ....
چشمامو باز کردم سرم بد تیر میکشید سرمو آوردم بالا که با پوزخند رو عصاب آدرین رو برو شدم تا خاستم تکون بخورم دیدم که دست پام به یه صندلی بستس با اخم نگاش کردم ...
ملین: این کارا یعنی چی
آدرین : کدوم کارا عمه جوووون
ملین: خفه شو به من نگو عمه هه باید همین طور باشی به اون املی حروم زاده رفتی
آدرین: تا اسم مامانمو به زبون آورد صندلی که زیر پام بودو پرت کردم اون ور به سمت ملین حمله کردم شروع کردم به کتک زدنش
حرومی تویی با اون داداش حروم زادت توی هرزه به چه جرعتی اسم مامانمو به زبون میاری خودم میکشت جنده ..
میزدم تا خالی شم میزدم تا زخم های که به روح پاک مامانم زده بود را درمان کنم وقتی به خودم اومدم دیدم که آش لاش افتاده موهای سرکشمو از جلو چشمم زدم کنار از اتاق اومدم بیرون به دو تا بادیگارد که اونجا بود سپردم هر وقت به هوش اومد منو خبر کنند ......
مرینت .......
یه ساعتی میشه که به هوش اومدم سرم بد درد میکرد نمیدونم کجام رو تخت نشستم زانو هامو بغل کردم الان چی کار کنم یعنی میلن کجاست میلن هر طوری باشه نمی زاره که آسیبی بیبینم ت همین فکرا بودم که در باز شد تا سرمو آوردم بالا با قیافه داغون آدرین رو به رو شدم ...
سرش پایین بود دکمه های پیراهنش باز بود فقط دو تا پایینش بسته بود مث بچه های معصوم شده بود تا سرشو بالا آورد حرفمو پس گرفتم اصلا مث بچه ها ی معصوم نبود مث یه گرگ زخم خورده بود چشماش قرمز شده بود نا خدا گاه از جام بلند شدم عقب عقب رفتم که آدرین پوزخندی زد ..
آدرین: هه چیه میترسی دردونه میلین ...
همون طوری که دکمه های لباسشو باز میکرد خش دار لب زد ...
آدرین : اون میلن تخم سگ که عصاب نداشته منو گایید الان تو باید آرومم کنی خانم کوچولوی میلییییییین ......
تموم 😁
خب خب تمام
ممنونم با بت حمایت های پارت قبل ازین بع بعد زود زود پارت میدم
شرط پارت بعدی
24 کامنت
15 لایک
تا بعد بوس به همه تون بای بای
❤️❤️❤️🤍🎀