
مو حنایی 👑 پارت 8

سلام گفتم از روبیکا ننویسم از خودم با یکم تغییر ( به گفته خیلیا)
برو ادامه👇🏻👇🏻
دستام میلرزید
- س سلام بابا
+ سلام دختر چته چرا کبودی
با استرس گفتم
- دیروز افتادم تو حوض
+ پس بابا مامان این دختر نمیاد؟
این دفعه راستش رو گفتم
- دارن میان
+ لازم نیست دیگه بری
چشام پر از اشک شد
+ عمه و پسر عمت هم خونمونه
با عصبانیت گفتم :
- من زن اون پسر نمیشم
ماشین رو نگه داشت و با داد گفت
+ همین که من میگم حرف نباشه
دستام رو فشار میدادم
وقتی رسیدم مامان شروع کرد به سوال پیچ
/ سلام عمه جون وا عمه چرا کبودی
- افتادم تو حوض
/ دیدی سارا من گفتم نره پیش اون دوستش افتاده
توی حوض
# اره حالا دیگه بشه زن علی دیگه نمیره آبجی
با عصبانیت رفتم و در کوبیدم
مای بیبی و عوض کردم و دلم خیلی درد میکرد که..
بزنین پارت بعد ....