
مجازات نافرمانیp6

اینم پارت ششم خدمت طرفداران رمان پارت های بعد بنظرم خیلی قشنگه حمایت کنین کامنت ها بالا باشه و اینکه جینکس هر موقع پارت بیاد میدم فکر کنم هر ۱۲ روز یکبار پارت میاد
حدودا ۱۰ شب شده بود ولی کلی کار داشتم دیگه قرار شد بزارم واسه بعدا .
که یادم افتاد رین پیامک داده بود . با بیخیالی پیامکو باز کردم که گفته بود:
رین: تو خونه جدیدت کلی دوربین هست مجازاتت هنوز سر جاشه .
پوفی کشیدم و گفتم باشه بابا تنها بدنم مونده که ولم کنین به حالم خودم.
توی راه تاکسی گرفتم و رفتم خونه جدیدی که شرکت گرفته بود . مطمعن بودم الکی حرف نمی زد و مجازات بدی داشتم و کل خونه طبق حرفش دوربین داشت.
یه پیامک جدید از طرف رین اومد.
زدم روش و خوندم
رین:لباس ممنوعه
ای خدا . بدنمم هم قرار نیست دست خودم باشه.
بی توجه به حرفش یه دوش گرفتم و موهامو خشک کردم و بافتم که صبح فرفری بشه.
رفتم توی تختم داشت خوابم می برد که گوشیم زنگ خورد.
مامان بود . باز هم؟؟؟
_ الو سلام خوبی مامان؟
مامان: سریعا ده ملیون بزن کارتم تا چاقو کشا و گردن کلفت نیومدن خونه ات
_ مامان مگه من بدهی دارم؟
مامان: پدر سوخته این همه نون و آب دادم بهت این شد حرف؟
میگن بچه بزرگ نکنیا.
بغض تو گلوم جمع شد . آخه پیرزن مگه چیکار کردی واسم؟ از بچگی با همه جونم دارم کار میکنم که بدهی تو و شوهر خاک بر سرتو بدم . از همه چی گذشتم و همه چیو بخاطرت تحمل کردم.
بعد از سکوت طولانی باشه ای گفتم و نصف پس اندازم که حدود ۱۰ ملیون بود رو پرداخت کردم.
و گرفتم خوابیدم.
*******
صبح با نور آفتاب بیدار شدم . امروز جمعه بود. و تعطیل بود دیگه.
خب خواستم برم یه فروشگاهی چیزی بخرم که دوباره پیامک کوفتی اومد واسم.
رین :
جعبه رو باز کن و از وسیله داخلش استفاده کن
رفتم و پشت در د جعبه رو برداشتم و باز کردم یه ویبراتور با یه جفت گیره بود.
گفتم : خب که چی؟
یه پیامک اومد:
لباس هاتو در بیار و ویبراتور رو بزار داخلت و گیره ها رو وصل کن.
بلند داد زدم: نکنم چی میشه؟
رین: مجازات میشی.
دیگه نمی خواستم مجازاتمو بیشتر کنم پس لباس هامو در آوردم و نشستم روی تخت و ویبراتور رو در آوردم و داخلم کردم البته یکم سرش رو.
پیامک بعدی ارسال شد:
رین: تا آخر بکن داخل و روی درجه آخر بزار پاهاتون کامل روبه روی دوربین باز کن.
همون کاری که گفت رو کردم ولی هنوز روشن نکردم تا گیره ها رو وصل کنم.
نمیدونم چی شد که یکدفعه روشن شد و با سرعت آخر
مثل چی درد داشت و ناله هامو خفه کرده بودم هر کاری کردم در نیومد و یا قطع نشد و همینطور با سرعت ادامه داشت.
_ غلط کردم ولم کنین
مگه چیکارتون کردممم
که پیامک جدیدی ارسال شد:
رین : با سینه هات بازی کن.
بای بای نظرتون راجب پارت بعدی چیه?