
ₐₙ ₑₙd wᵢₜₕₒᵤₜ ₐ bₑgᵢₙₙᵢₙg

سلام بچه ها حمایتم کنید بعد از مدت ها اومدم 🖤 دوستتون دارم برین ادامه 🖤🖤🖤
هر روز مثل همیشه آماده میشدم که برم مدرسه . هر روز کسل کننده بود ولی من مجبور بودم تحمل کنم . تازه به این مدرسه اومده بودم . دوستای زیادی داشتم و خودم رو خوشحال و خوب و عالی نشون میدادم تا کسی نفهمه من چقدر افسرده ام ! اولای تابستون افسردگیم متوسط بود ولی بعدش تبدیل به چیزی شد که شبا خوابم نمی برد و به خاطر هر چیزی گریه می کردم . توی مدرسه روی دختری کراش زده بودم که باهام دوست بود ولی به خاطر شیطونی هام ازم فاصله گرفت . خیلی دلم رو شکست . دیگه تصمیم گرفتم روی کسی کراش نزنم 😢 چه پسر و چه دختر 💔 اما دختری که باعث شد من دیوونه اش بشم همه چیزم شد . هر عطری که بوش رو میداد رو انقدر بود میکردم که بوش یادم نره ! یه روز خیلی عادی داشتم بهش میگفتم
:................
ادامه اش فردا 🤍🤍 هر وقت مهسا برچسب درست کرد میزارمش توی برچسب الان خوابم میاد شب بخیر 🌌