یاد آوری پارت های رمان ⛓ عشق سرکش من ⛓

𝒶𝓃𝑔𝑒𝓁 𝑜𝒻 𝒹𝑒𝒶𝓉 𝒶𝓃𝑔𝑒𝓁 𝑜𝒻 𝒹𝑒𝒶𝓉 𝒶𝓃𝑔𝑒𝓁 𝑜𝒻 𝒹𝑒𝒶𝓉 · 1403/10/21 15:34 · خواندن 3 دقیقه

سلااااااممممم من بعد قرن ها برگشتم ❤️🥳🥳🥳🥳😎

خب خب اومدم که پارت های عشق سرکش و دوباره بزارم و خب چون مدرسه ها دوباره باز شده و امتحاناهم شروع شده بود وقت نمیکردم پارت بدم . حتی خیلیاتون بهم گفتید که بااینکه میخوای کپی کنی چجوری وقت نمیکنی . اول از همه به عرض اونایی که فکر میکنن من فقط متن و کپی میکنم و اینجا میزارم برسونم که نخیر من متن و نمیتونم کپی نمیکنم چون وقتی کپیش میکنم و میزارم کلمه ها برعکس نوشته میشه و توی خود پی دی اف رمان هم غلط املایی زیاد هست برای همین خودم مینویسمش و غلط املاییاش و هم درست میکنم . پس لطفا درک کنید که واقعا وقت اینکار و توی روزای مدرسه نداشتم 🙃💔

  • سکس با رامین همیشه درد داشت اما لذتش از همخوابی با بقیه مشتریام زیادتر بود و البته پولش هم بیشتر .
  • R : ای جااان نکنه عشق گمشده داری من خبر ندارم ؟ 
  • گاهی وقتی به عقب بر می گردی و به آدمی که قبلا بودی نگاه میکنی خندت میگیره ! 
  • اگر سورن میفهمید پانته آ یه هرزس عمرا طرفش بره . مسافرت شمال آتوسا بهترین فرصته !
  • جایی که میتوانست بار دیگر عشق معصومش را ببیند .
  • صدای آه و ناله دخترک درگوشش مانند ناقوس مرگ بود !
  • برای لحظه ای تمام ترس و دلهره ها کنار رفت و جاش دوجفت چشم عسلی تو ذهنم نقش بست .
  • S : کی اینکارو باهات کرده پانته آم ؟
  • S : من عادت ندارم با هرزه ها دست بدم .
  • نابودت میکنم سورن همونطور که قبلا منو نابود کردی و رها کردی ...
  • R : اون چکاری بود که تو استخر کردی هرزههه ؟ مگه تو بی صاحابی ؟ تو مال منییی . میفهمییی ؟؟؟
  • نمیدونم چرا امروز گزینه انتخاب هام فقط بین این دوتاس .
  • P : ببخشیددد . این زیپش بالا نمیره میشه بیاید کمک .
  • با خشم نگاش میکردم میدونستم نور شمع ها چشمامو ترسناک تر میکنه .
  • یعنی دوماه انتقام گرفتن از سوری جوون اغاز شد .
  • درررش بیاااار تروخداااااااا جووون مادرت آی ی ی ی درش بیار عوضییییییی .
  • بهت حق انتخاب میدم هرچند چون می دونم دوست داری همیشه چیزای کلفت بره توت پس دیگه نظرتو نمیپرسم .
  • هنوز صدای جیغاش تو سرم اکو میشد دستمو روی قفسه چپ پیراهنم گذاشتم قلبم درد میکرد .
  • انگار ی تریلی از روم رد شده بود .
  • دوست داشت ردی بر روح شکسته دختر بگذارد که تا اخر عمرش عذاب بکشد و سرگردان باشد .
  • S : من از گرسنگی مردمااا نمیخوای برام لقمه بگیری ؟ 
  • روی شکمم کلمه slave my « برده من » رو نوشته بود .
  • روی دورترین صندلی به سورن نشستم که صدای داد خشمگین سورن بلند شد . 

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 

خب خب ... اینم از یادآوری پارت های قبلی چون خیلی وقته  ندادم گفتم یادتون رفته باشه برای همین چند تیکه از قسمتاش و اوردم که یادتون بیاد چه اتفاقایی افتاده بوده💖

الانم میخوام پارت هشتم و بزارممممممم گیلیلیللیلیللیی🥳🥳💖💖