
تیرز شیر توت فرنگی

ادامههههههههههههه
** فلش بک ** ( این تیکه تیکه ها بهم بی ربط ینی چیزاییه که از قدیم یادم میاد )
الهام : باز داری براش چیز میز میخری ولش کن بهت اسیب میزنه
ببین کی بهت گفتم
مایا : سارینا اینام برا منه ؟؟
مردم } واو نامه عاشقانه هی بهش میده مایای بیچاره
حح زود باور اخه پیش خودش چی فک کرده
مایا : اخه مگه من چیکارت کردم چرا اینطوری میکنی
ناشناس : میگم بیا دیگه باهم دوست نباشیم
الهام : سارینا نزار اذیتت کنن اشکال نداره
از خودم متنفرم کاش دنیا نمیومدم اگ الهام نبود همین الان خومو میکشتم ( این تیکه رو با یه چاقو رو رگ تصور کنید )
مامانم : کاش هیچوقت بچه دنیا نمیوردیم برو بابا فاز افسردگی گرفتی نیاز نیس تو بدونی چرا مثل خواهرت نیستی خواهرت فلان کرده خواهرت بهمان کرده
الهام راس میگف باید به حرفش گوش میکردم
پایان فلش بک ( تموم شدن شیشم و پنجم )
شروع حال
بخاطر بی اعتماد بنفس بودنم تموم این بلا ها سرم اومدو باعث شد افسردگی بگیرم
از اون روزی که اون مدرسرو ترک کردم حالم واقعا بهتر شده
بدترین اتفاق اینه که اونی که عاشقشی ازت متنفر باشه
شروع هفتم باعث شد از شدت افسردگیم کم شه
و خب هرکی میرید بهم من دیگه سارینای سابق نبودم پس با اسفالت خیابون یکیش میکردم
که کم کم این باعث شد کسی مسخرم نکنه و باعث شد خیلیا تو مدرسه روم کراش بزنن
و رو خیلیا کراش بزنم
اهم اهم داستانو ازین فاز افسردگی برداریم
فقط اینارو گفتم که تو بخشایی از داستان بهشون اشاره میشه
وگرنه داستان وایب کیوت و شادی میده
ولی خب بالاخره باید از شخصیت اصلی یچیزایی بدونید یا نه حیح حیح
فیعلا خوداحافظظظ
فردا فیزیک دارم سر قبرم خواهشا به مردم خیار بدید 😂😂