🖤 تظاهر به عشق 🤍 p5
عه سلام 🤡💔 بعد از قرن ها پارت دادم 💔🤡 به جون پدرم مادرم عمم خالم داییم کراشم رلم خودم همه ی اقوامم قسم میخورم لایک و کامنت بدم 🗿
زود باش دیگه قسم خوردی لایک و کامنت بدههههه 👺 برو ادامههههه 👺
جک : بالاخره بعد از ۳ ماه اما خوب شد ( ۳ ماه تابستان ) دیگه دانشگاه شروع شده بود و با اما رفتیم دانشگاه ...
میخواستم مثل هر سال جای همیشگیم پیش اما بشینم که دیدم وسایل پیتر روی این میز هست
اصبانی شدم و پیتر رو گیر آوردم
جک : دیوث به چه جرعتی اومدی جای من وسایل هاتو گذاشتی ؟ 😠
پیتر : اولا دیوث خودتی بی ناموس به تو هیچ ربطی نداره جای من همونجاست و من از جام تکون نمیخورم و تو هم باید جای من ته کلاس بشینی 😏 هیچ گوهی هم نمیتونی بخوری
جک : من میدونستم که تو میخواستی پیش اما پشینی و عاشق اما شدی اما ما دوتا همیشه باهمیم و عاشق همیم حتی اگه پیش هم نشینیم 😏 تو نمیتونی به هیچ وجع کاری کنی که عشق ما از بین بره 😏😌
پیتر : بچرخ تا بچرخیم حالا میبینی چطور دل اما رو بدست میارم 😌
جک : چی میگی دیوث برو گمشو 😡 چیکار ناموس من داری برو تا از حرف هات پشیمون نشدی دیگه ریختت رو نبینم مرتیکه حسود 😏😡
اما : داشتم ماجرا رو میدیم اما حرفی برای گفتن نداشتم رفتن پیش جک و بغلش کردم ❤️ و بهش گفتم نگران نباش من ماجرا رو فهمیدم اون مرتیکه چیز .ک.ش نمیتونه مانع بشه رابطه ما خراب بشه 🫂
بعد از دانشگاه
جک : اما بهم گفت با یکی از دوستاش بیرون میره منم گفتم مزاحمشون نشم رفتم خونه خودم
اوایل ساعت ۹ شب بود تصمیم گرفتم که به اما زنگ بزنم و حالشو بپرسم که دیدم یه غریبه ( یه دختر ) جواب داد صداش میلرزید و حراسان بود
؟ : سلام شما جک هستید رل اما ؟ من و اما داشتیم با هم توی خیابون قدم میزدیم نزدیک یه کوچه شدیم و یه غریبه که صورتش رو پوشونده بود اما رو کشید تو کوچه و به من گفت فرار کن 😕 من خیلی میترسم که اتفاقی برای اما افتاده باشه 😟
جک : آره من جک هستم چچچی گفتی 😟 اما رو دزدیدننن 😨 الان کجایی اسمت چیه 😕 چرا اما رو ول کردی باید دنبالش میرفتی 😕
خب تموم شد
برای پارت بعد ۲۰ لایک ۲۰ کامنت اگه شرط رو برسونید قول میدم توی پارت بعد عکس شخصیت ها رو بدم 😃
بای