رمان عشقی از کودکی پارت ۱و۲و۳و۴ فصل ۲

Maryam Maryam Maryam · 1403/06/04 01:38 · خواندن 7 دقیقه

های اومدم با یه پارت طووولانییی.

جان مادرت باید حمایت کنی

عه قسم خوردی پس بدو 

مرینت. الو سلام بفر مایید
ناشناس . شما مرینت دوپن چنگ هستید 
مرینت. بله مشکلی پیش اومده
ناشناس. متاسفانه قطاری که پدر مادر شما توش بودن از خط راه آهن خارج شد و به صخره برخورد کردو  مادرتون فوت کردن پدرتون زندس
مرینت. چییییییی 
آدرین. چیشده عشقم گوشی رو بده ببینم
الو سلام چه مشکلی اومده
ناشناس. شما لوکا دوپن چنگ هستید
آدرین. خیر مت آدرین اگرست هستم یه جورایی نامزد مرینتم
پرستار. خب  مادر ایشون فوت کردند
آدرین. چییی ممنون که تماس گرفتید / مرینت عشقم  واقعا ناراحت شدم بیا بریم  اونجا بعد بیاریمشون پاریس برای خاکسپاری
مرینت. باشه
خب مرینت رفت دوش گرفت و لباس پوشید
سوار جت شدن و حرکت کردن به سمت شانگهای وقتی رسیدن رفتن بیمارستان مرینت رفت پیش پدرش و پدرش بهش گفت با مت هیچ عنوان ازدواج نکن تنها کسی که قبول دارم آدرین
مرینت. بابا منو آدرین میخواستیم وقتی شما اومدین باهم ازدواج کنیم 
تام. ای عزیزم مامانت چطوره 
مرینت. عه . ح..حالش خوبه 
تام. باشه عزیزم 
چند روز بعد روز خاکسپاری

مرینت. مامانمو خاک نکنید نه نه ماماااااااان
آدرین. عزیزم میگم میخوای بریم خونه اذیت میشی
مرینت. نه میخوام پیش مامانم باشم 
تام. دخترم خودتو اذیت نکن 
مرینت. اما بابا
تام. اگه مچ دستت درد بگیره چی بدو برو
مرینت. باشه راستی بابا فیلیکس چیشد با شما بود 
تام. برادرت پیش داییت موند چند ماه دیگه میاد  (خب فیلیکس برادرشه ولی تنها فرقی که با آدرین داره رنگ چشمشه که آبی هست بعد از مرینت بزرگتر از لوکه کوچیکتره) آدرین مرینت رو ببر خونت
آدرین. چشم
تام. بعد شما چند روز دیگه عقد میکنید 
مرینت. اما 
تام. اما بی اما 
مرینت. حداقل یک سال دیگه 
تام. باشه 
آدرین. عزیزم بریم
مرینت.آدرین........
با مری رفتیم سمت ماشین  سوار شدیم و رفتیم سمت خونه مرینت یکم حالش ناخوش بود ماشین رو دم خونه پارک کردم رفتیم داخل سویچ ماشین  و دادم به ترشی داخل دبه (اینجا آدرین به کاگامی میگه درشی داخل دبه دلیل رو که میدونید چرا دیگه اگه نمیدونید سوال بپرسید بگم) بره پاک کنه چون خیلی ماشین دوست داره
کاگامی. باشه حالا ترشی داخل دبه هم خودتی 
مرینت. بسه سرم درد گرفت میرم یه کم استراحت کنم چند روز دیگه ترم جدید شروع میشه 
آدرین. تو برو عزیزم من با این جوجه رنگی کاردار
کاگامی. به من نگو جوجه رنگی 
آدرین. باشه ترشی داخل دبه
کاگامی. آدرییییننننننن
آدرین. هههههه😂😂😂 (مثلا داره میخنده)
۵ روز بعد
حال مرینت خوب شده دیگه ناراحت نیست چون مادرش براش یه نامه گذاشت که پارت بعد متوجه میشید چه نامه ای هست
آدرین. عشقم بیدار شو
مرینت. کیو داری صدا میزنی من اینجام
آدرین. اگه تو اینجایی این کیه 
مرینت. عروسک
آدرین. چقدر زود بیدار شدی
مرینت. خب رفتم یه دوش گرفتم حالا برم لباس بپوشم بریم تازه باید تو راه برام قهوه بخری
آدرین. باشه برو لباس بپوش بیا

آدرین. به‌ به خانم بلاخره روی ماه شمارو دیدیم داشتی چیکار میکردی؟
مرینت. لباس رو گم کرده بودم 
آدرین.  بریم 
مرینت. بریم قهوه هم باید بخری
مرینت...
سوار ماشین شدیم تو راه آدرین برام قهوه خرید رفتیم دانشگاه که همینکه رفتیم داخل همه مارو یه جور نگاه میکردن
مرینت. آ‌....آ.‌‌‌...آدرین  اینا چرا مارو اینجوری نگاه میکنن
آدرین. حسودی عشقم که میبینم ما بفهمیم بریم کلاس 
آدرین.....
رفتیم تو کلاس که دیدم بچه ها دارن ما رو یه جوری نگا میکنن
آدرین. بچه ها نینو کیم چیزی شده 
نینو. رفیق میگم تو برادر داری
آدرین.  نه
نینو. اوکی 
آدرین. چیشده
نینو. یه استاد جدید اومده شبیه توعع
آدرین.  جوک نگید بریم الان استاد میاد
دیدیم یهو استاد جدید اومد تو
استاد. سلام بچه ها
مرینت. فیلیکس 
فیلیکس(استاد جدید). خواهر جونم تو اینجا چیکار میکنی
مرینت. اینجا درس میخونم
بچه ها. چییی اون برادرت
مرینت. راستش آره 
آلیا. دختر تو برادر داری بعد برادرت شبیه کسیه که عاشقشی 
فیلیکس. مری دوستت چی میگه
مرینت. خب منو آدرین چندوقت دیگه ازدواج میکنیم
فیلیکس. واییییییییییی تو داری با آدرین ازدواج میکنی واقعاً دوست داشتم عروسیتو ببینم خب از بحث درس زیادی رد شدیم برین بشینید سر جا ها تون میخوام درس بدم
مرینت....
وقتی دیدم فیلیکس اونجاست خیلی خوشحال شدم اما اون از مرگ مامان چیزی نمی‌دونست  منم بهش چیزی نگفتم وقتی وقت استراحت شد تصمیم گرفتم باهاش یه مقدار حرف بزنم
مرینت. عام فیلیکس میخوام یه چی بهت بگم
فیلیکس. بگو سر تا پا گوشم
مرینت. خب مامان 
فیلیکس. مامان چیزیش شده
مرینت. خب مامان دیگه بین ما نیست
فیلیکس.  چییییی چطوری
مرینت. خب .......(مثلا همه چیز. و توضیح داد) تازه توی اون حادثه فقط مامان بابا زخمی شدن ولی بابا دیگه نمیتونه راه برت مامانم که میدونی ولی پلیس به مت شک داره هنوز
فیلیکس. پس کار اون بی همه چیزه
آدرین. خب قبلا هم مری رو دزدیده بود
مرینت. آدرینننن 
فیلیکس.  مرینت آدرین چی میگه؟
مرینت. بعد بهت میگم
آلیا. مری یه لحظه بیا
مرینت. الان میام / پسرا من برم الان آلیا خودشو میکشه
آلیا. دختر تو مطمئنی که اون برادرته چون خیلی شبیه آدرینه
مرینت. خب باید اینو بهت بگم مامان من با مامان آدرین خواهر دوقولو هستن فقط فرقشان این بود که مامان من چشماش آبی بود این ژنتیک مادر من باعث شد که این دو شبیه هم بشن ولی آدرین کوچیک تر از فیلیکس هست
آلیا. دختر کلم داغ کرد. 
مرینت. ما اینیم دیگه/ وقت استراحت تموم شد
فیلیکس. خب بچه ها میخوایم. یه کتاب بخونیم بعد همه میرید خونه هاتون
بعد از خوندن کتاب
فیلیکس. خب بچه ها روز خوبی داشته باشید / مرینت و آدرین شما با من بیاید
آدین و مرینت. باشه ولی ما ماشین داریم
فیلیکس.  خب با ماشین شما میریم چون من ماشین ندارم (خب واس چی گفتی شما با من بیاید )
راوی داستان..
خب مرینت و آدرین و فیلیکس . باهم رفتن سوار ماشین شدن و فیلیکس گفت خب اول بریم پیش مامان 
رفتن پیش مادرشون فیلیکس هم یه مقدار با مدرش حرف زد
فیلیکس. خب لوکا کجاست
مرینت. خب اون با نامزدش رفته مسافرت
فیلیکس. مگه اون نامزد کرد باکی
مرینت. خب با دوستم
فیلیکس. اینجا ما غریبه بودیم بریم
خب رفتن خونه آدرین 
آدرین. مامان مهمون دارین
امیلی. اومد پسرم
مرینت. مان یمیلی خب 
امیلی. فیلیکس پسرم اومدی صورت تو ببینم
فیلیکس. سلام خاله امیلی جون 
کاگامی. کله زرد مهمونمون کیه
فیلیکس.  عع جوجه رنگی هم اومد که
کاگامی. خدا این یکی کم بود اینم اضافه کردی
مرینت.  خیلی دلت هم بخواد دو تا پسر به این خوبی
امیلی. بچه ها بیاین بریم ناهار بخوریم که من دارم میمیرم از گشنگیمرینت 
وقتی رفتیم خونه مامان امیلی قربون صدقه فیلیکس رفت بعد رفتیم ناهار خوردیم رفتم تو اتاق و لباسم رو عوض کردم با بچه ها قرار بود بریم بگردیم  رفتم لباس ست سفید راه راه هم رو پوشیدم

کاگامی
رفتم تو اتاق اون لباس سفید راه راه هم رو پوشیدم (همون لباس مرینت هست) بعد رفتم اون عطر مورد علاقه فیلیکس رو زدم (خب مشخصه که کاگامی عاشق فیلیکس هست)
آدرین. 
رفتم تو اتاقم و دوش گرفتم و رفتم سمت کمد اون لباسم که یه نصفش مشکی نصف دیگش سفیده و شلواره مشکی پوشیدم و به یه کفش سفید
 
فیلیکس 
رفتم بالا تو کف کاگامی بودم بعد رفتم توی چمدونم و یه لباس که نصفش مشکی و نصف دیگه سفیده (همون لباس آدرین) بعد همون عطر ی که کاگامی دوست داره رو زدم(بچه ها داداشمونم عاشقه)
خب از زبان راوی
همه رفتن پایین یهو هر چهارتا شون خشکشون زده بعد یا رب هر چهار تاشون زدن زیر خنده 
مرینت درحال خنده. ت‌...تو لباست و شبه منع این دوتا خنگول هم لباس هاشون شبیه همه 
کاگامی در حال خنده. آره 
فیلیکس. بسه دیگه بریم گردش
کاگامی. بریم 
مرینت. نه وایسا من کار دارم آدرین تو بیا اینجا خب اینو بزار دستت 
آدرین. واس چی 
مرینت. تا همه فکر کنن تو ازدواج کردی
آدرین. می‌ترسی بدزن منو خب تو هم اینو بزار دستت
مرینت. باشه
چهارنفره رفتن بیرو اول از همه رفتن پارک تا یادی از بچگیشون کنن
۱۵ سال قبل 
مرینت پنج ساله. داداشی ببین داش فیلیکس  اذیتم میکنه
لوکا ۱۲ ساله. خب فیلیکس اذیتش نکن دوباره مامان میاد میزنه تورو
فیلیکس. باشه حالا 
آدرین. مرینت بیا بریم سوار اون چرخ و فلک بشیم تو روی اون اسب بشین منم روی اون موشک میشم
مرینت. باشه
خب رفتن توی چرخ و فلک
فیلیکس.  مرینت مواظب باش
مرینت باشه. آخ دستم داداشی داشتم درد میکنه
.....................................................................
برگردیم به همون موقع 
مرینت. یادش بخیر چقد اینجا بازی می‌کردیم 
آدرین. آره عه بچه ها گوشی کی داره زنگ میخوره
مرینت. فکر کنم مال منه عه شماره ناشناسه
فیلیکس. جواب بده شاید لوکا باشه آخه عادت داره شوخی کنه
مرینت. باشه
مرینت. الو سلام بفرمایید
آدرین. کیه بدو بگو
مرینت. عشقم تازه جواب دادم
ناشناس. برادرت دست منه
مرینت. برادرم الان کنارم ایستاده 
ناشناس. لوکا و نامزدش رو میگیم مرینت جون
مرینت. تو تو..‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌............

 

 

تمام

این پارت بسی طولانی بود پس:

۱۲ لایک و کامنت