Twisted Love❤🔗
پارت اول.
با یه داستان خیلی زیبا اومدم❤🍑
این رمان میراکلسی نیست فقط شخصیت هاش همون شخصیت های میراکلسه(ویرایش شد و کاملا تغییر کرد)
__________________________________________________________
مرینت: + ادوارد: _ ادرین: @
+ادوارد اون جوری که تو فکر می کنی نیست
@ادوارد؟؟؟
_حالا دیگه یه مرد غریبه رو می آری خونهههههههههه من نبودم چیکار می کردید هااااااااااا
+نه اون جوری که تو فکر میکنی نیس...
حرف مرینت نصفه مونده چون ادوارد با دست بزرگ و قدرتمند اش سیلی محکمی به صورت او زد مرینت نقش بر زمین شد
آدرین بلند شد و داد زد
@آهای داری چه غلطی می کنی!
_به تو چه من شوهرشم هر کاری دلم بخواد باهاش می کنم توهم هیچ غلطی نمی تونی بکنی
آدرین خواست مشتی بر صورت او بکوفتد اما مرینت پاچه شلوار او را گرفت و گفت
+نه آدرین خواهش می کنم من به اون محتاجم
_حالاکه کلا از آیت کشور رفتیم می فهمی
__________________________________________________________
از پارت بعدی منحرفی می شه
فعلا خدانگهدار