[دادسرایی متفاوت]

[Më] [Më] [Më] · 1403/05/23 14:05 · خواندن 1 دقیقه

⁶,,Part

مرينت : نميخواى اسممو بدونى

آدرين: نه 

مرينت : چه بى ادب 

آدرين: ببخشيد منظورم اين بود كه تو دادسرا اسمتو از روى سند ازدواجتون با اون حرومزاده فهميدم 

مرى:اوك

آدرى: وقتى فهميدم خيلى از دستم ناراحت نشده دستاشو آروم ول كردم و جلوى همه زانو زدم و حلقه رو از جيبم در آوردم با صداى بلند گفتم مرينت با من ازدواج ميكنى

مرى : چشمام چهارتا شده بود من صبح طلاق گرفتم و الان بهم پيشنهاد شد سرمو چرخوندم و ب آليا نگاه كردم اليا مست بود و داشت با يكى لب مىگرفت آروم زمزمه كردم بلهههههههههه

آدرى: نشنيدم 

مرى: كرى باهات ازدواج ميكنم

آدرى: ميتونم ازت يه چيز ديگه بخوام

مرى : نميدونم

آدرى ميشه امشب سكس داشته باشيم

مرى : دلم ميخواست كه حال كنم و گفتم اتاق رزرو کردى؟

 

End

برای پارت بعد

20 لایک

20 کامنت

دوستون دارم

بوج بهتون

بای باییییییی