منحرفان شریف

هایییی ❤️ پارت آوردم از دومین رمانم داخل این وب ✨ امیدوارم حمایت کنید 🥰 لایک و کامنت فراموش نشه ❤️💬 بشوت ادامه 👈❤️

1. بچه ها لطفا از این رمان هم به خوبی اون یکی حمایت کنید 🛡️ 

چند روزی بود پشت سر هم برام ایمیل میومد.𝂅 ִ ᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜ی جور دعوت نامه بود دعوت به جایی که حتی اسمش رو هم  نمی‌دونستم اعتنایی نمی کردم و برام اهمیتی نداشت زندگی معمولی داشتم و داخل ی شرکت کار می کردم 

...

از شرکت بیرون زدم و به سمت خونه دویدم 

خانوادم وضعیت خیلی خوبی نداشت پدرم معتاد شد و برادرم بخاطر خوش گذرونی هاش کلی قرض گرفته بود و من باید اون پول هارو پس میدادم کلید رو چرخوندم و وارد خونه شدم ִ ᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝᳜᳝پدر دائم الخمرم روی مبل بیهوش شده بود 

m: مرینت.؟برات ی نامه آوردن (مکس داداش مرینت)

M: نامه.؟ 

سری تکون داد که به سمتش رفتم روی یکی از صندلی های ناهار خوری رو عقب کشیدم و روش نشستم 

M:خب. نامه رو بده 

با دست به اتاقم اشاره کرد کنجکاو و سریع به سمت اتاقم رفتم نامه رو برداشتم روی تخت نشستم و بازش کردم 

1. عصر بخیر مادام شما یکی از برندگان هستید لطفاً به آدرسی که درون جعبه است مراجعه کنید  

کنار نامه هیچ جعبه ای نبود اخم کردم میدونستم مکس برش داشته بلند شدم و از اتاق بیرون رفتم مکس هنوز روی صندلی نشسته بود و داشت با تلفن صحبت می کرد 

مقابلش ایستادم و اشاره کردم که قطع کنه 

m: چیه.؟ 

نفس کلافه ای کشیدم 

M: جعبه ..جعبه ای که برداشتی مال منه 

ابرویی بالا انداخت 

m: کدوم جعبه 

M: توی نامه نوشته بود داخل جعبه ی ادرسه ادرسو میخوام 

m: نیست داخل جعبه ادرسی نیست 

عصبانی و خسته بودم 

M: خب پس نگاش کردی.!مکس گفتم جعبه رو بهم بده 

مکس سرش رو تکون داد و جعبه رو روی میز گذاشت با تعجب به جعبه 10سانتی چشم دوختم حس میکردم مکس دستم انداخته بود ولی منتظر بود تا جعبه رو باز کنم 

دست بردن سمت جعبه و بازش کردم 

کارت داخل جعبه رو برداشتم آدرس پارک نزدیک خونه روش بود با تعجب بهش نگاه میکردم 

M: خب اینکه ادرسه من برنده ی چی شدم.؟ 

مکس سرش رو بالا آورد و ی چک کنارم گذاشت 

m: اینم چک ۳۵ میلیونی ... 

کنجکاو بهش نگاه میکردم از وقتی داخل اون شرکت استخدام شده بودم خوش شانسی اومده بود سراغم 

 M: تصمیم گرفتم به اون ادرس برم 

m: من حس خوبی ندارم...اگه بهت پول دادن تا فقط به ی ادرس بری حتماً ی کاری هم ازت میخوان 

با خوشحالی بلند شدم و به سمت اتاقم رفتم 

M: تو فقط داری حسودی می‌کنی.!

در اتاق رو بستم تاریخ امشب روی اون کارت هک شده بود تصمیم گرفتم زودتر آماده شم 

وارد حمام شدم و... 

از حمام بیرون اومدم حوله دورمو دراوردم و از کمد ی لباس و تیپ کرمی زدم از کشو سشوار رو درآوردم و موهام رو خشک کردم 

به ساعت نگاه کردم نیم ساعت دیگه آرایش ملایمی کرده بودم و کاملا آماده بودم استرس گرفته بودم اصلا می تونستم اعتماد کنم.؟ از خونه بیرون زدم و به سمت پارک نزدیک ولی خلوت خونمون رفتم هرچقدر نزدیک تر میشدم استرسم بیشتر میشد 

M: مرینت آروم باش.اه من چم شده 

روی صندلی نشستم و منتظر بودم منتظر چی.؟ 

ی ماشین bmv از سمت مخالف من نزدیک پارت توقف کرد 

چند نفری سمتم اومدن 

نگهبان: خانم شما کسی هستید که.. 

نگاهش به کارتم افتاد سریع بلند شدم نمی خواستم مقابل مرد هایی با عینک دودی قرار بگیرم شخصیت بدای توی فیلما.. 

پشتمو بهشون کردم و قدم برداشتم که دستمو گرفت و کارت روی زمین افتاد دستمو کشیدم و خم شدم تا کارت رو بردارم که چشمم به کلمه ی هک شده ی روش افتاد 

BDSM" 

یخ کرده بودم یعنی.. 

ترسیده بلند شدم وقتی کارت داخل دستمو دیدن نیششون باز شد 

دستام رو گرفته بودن  پارچه ی سفیدی روی دهنم گذاشتن و.... 

آروم چشمام رو باز کردم داخل ی ماشین با 3 تا مرد عینکی بودم یکی از اونا کنار من نشسته بود 

نفسمو صدادار حبس کردم 

نگهبان: بیدار شدی جوجه.؟ 

M: لطفا بزارین برم. 

اشک هام سرازیر شده بودن 

N: ساکت باش حالا حالا ها مهمون مایی 

M:خوا...خ.اهش میکنم

 ولی انگار ن انگار که من چیزی گفتم هیچ واکنشی نشون نمیدادن گریه هام تبدیل به هق هق شده بودن و نمی تونستم کنترلشون کنم

دستش رو بالا برد و محکم روی صورتم فرود آورد که لبم پاره شد 

N: گفتم ساکت باش

ترسیده گوشه ماشین مثل جنین جمع شده بودم 

کاتتت 🎬✨ 

آنچه خواهید دید: 

1. داری از تخت اربابت فرار میکنی.؟ 
2. M: بهم بگو چطور میتونم برم بیرون 
3. تو میتونی بهم اعتماد کنی
4. M: ارباب من کیه.؟ کی خواسته منو بیارید اینجا.؟

این هنوز اول ماجراست.! 

ی راهنمایی که بفهمید کی پشت این کاره.: خوش شانسی مرینت ی ربطی به شرکت داره. چرا شو نمیدونم 😁 

۵۰۰۰ هزار کاراکتر🔰 

تا پارت بعد بای 💛