عشق بی رحم فصل ۲ پارت ۱۱
سلام
از زبون کلویی
الکس منو بلند کرد و برد تو انباری و منو به پشت بست به ستون
کونم به خاطر امپول های حجم دهندش شده بود بادکنک
منو بست و بعد با گوشیش از من با همون حالت عکس گرفت و بعد رفت تو اینستا
اون عکس رو استوری کرد و نوشت هرکی میخواد با این کون های بادکنکی لذت ببره فلان ساعت بیاد فلان جا
نه اون چیکار کرد
الکس. باید آدم بشی خانوم کوچولو تاحالا ۵ بار تو ادن خراب شده بهت تجاوز شده پس الانم اشکال نداره ۱۰۰ نفر دیگه بهت تجاوز کنن
رفت و شلاق رو برداشت و کبابم کرد
دوساعت بعد
الکس رفت در انباری رو باز کرد کلی پسر ریختن تو
همه شروع کردن به تجاوز
پسر اولی. جوون چه کونی چند میفروشی این بادکنکو
پسر دومی. کونی که این داره هیچ جنده تا حالا نداشته
پسر سومی. سینه هاش مال من
پسر چهارمی. بهشتش برای منه
پسر پنجمی. شریکیم
و همینجوری میگفتن و میخندیدن
الکس من از ستون باز کرد و ولم کردن بین اون ده پسر بعد در انباری رو باز کرد کلی پسر دیگه هم اونجا بودن
بهشون گفت. بعد نیم ساعت نوبت بقیه شماها
همه سری تکون دادن
شروع کردن به تجاوز
یکی پرید و بهشتمو گاز گرفت
کیر هاشونو میگردن تو کون و کصم و تلمبه میزدن و عکس میگرفتن تا پست کنن
زندگیم نابود شد
شرط. ۱۵ لایک و کامنت