💜به طرز عاشقانه ای ازت متنفرم💜پارت 3
P3 خب خب اومدم با پارت🥺👈
اول لایک کن بعد تشریف ببر ادامه 🐅🐯❤️
پارت جدید آوردم 👇🤍
اما قبلش چند نکته
(1) : دوستون دارم ♥️
(2) : اگه دوسم داری لایک کن♥️🤍❤️
بیا پایین 👇🎶💙
__________________________________________________
|
در اتاق رو باز میکنم دستم روی دستگیره ی در بود که
برگشتم و موبایلمو برداشتم از اتاق خارج شدم مستقیم به
سمت آشپزخونه و
ی نودل میخورم از اشپرخونه میام بیرون و روی کاناپه دراز
میکشم گوشیمو برداشتم تا رمزشو باز کردم صدای زنگ از
اتاق ادرین اومد
بلند شدم از پله ها بالا رفتم روبه روی در ایستادم گوشمو
چسبوندم به در خواستم برگردم
اگه ادرین میفهمید میتونست هر بلایی سرم بیاره
آه بیخیالش درو باز کردم و رفتم داخل
موبایلش رو میز بود برش داشتم به محض دیدن اینکه کی
زنگ زده قطع کردم آخه این دختره چطور جرعت کرده
به ادرین زنگ بزنه اون الان متاهله میخواستم گوشی رو
بزارم که دوباره زنگ زد
جواب دادم بدون اینکه حرفی بزنم شروع میکنه به حرف
زدن
_ سلام ادرین میگم امشب مهمونی داریم میای بریم راجب
مرینت هم بهش بگو کار داری و باید بری اگه هم
دلت میخواد راستشو بهش بگو
بعد یکم سکوت میکنه و دوباره حرف میزنه
_ آ... ادرین مشکلی پیش اومده چرا حرف نمیزنی اتفاقی
افتادی
اخم می کنم و لب میزنم
_ خیر ادرین تشریف نمیارن سرش هم خیلی شلوغه
_ م..مرینت گوشی ادرین دست تو چیکار میکنه؟
_ تعجب نکن زویی (😐 کل مدت زویی بود😅) گوشیش
جا مونده دیگو نبینم بهش زنگ بزنی
_ فکر می کردم ازدواج اجباری بوده و دوسش نداری ولی
میبینم اشتباه کردم و خیلیم دوسش داری
_ فکر دیگه ای نکردی من مثل تو بیکار نیستم
گوشی رو از گوشم جدا میکنم که خودش قطع میکنه
نفس عمیقی میکشم گوشی رو میزارم سر جاش که ادرین
نفهمه از اتاق خارج شدم و برگشتم روی مبل حوصلم سر
رفته بود گوشیمو برداشتم و زنگ زدم به.....
_____________________✓~__________________________
پایان پارت💜💟
بابت کم بودن معذرت نمیخوام چون سرم شلوغه 🙃🐾
خب خب بریم سراغ شرط
۳۰ ♥️ ____۴۵ 💬
حالا سوال 👇
مری به کی زنگ زد؟
الیا 😉
جولیکا🐯
لوکا🙃
فیلیکس 😊
خب خب موفق باشید😉💜
بای بیبی💕💕