رمان In the frenzy of love
PART ⁵
خب داری رد میشی چی میشه لایک کنی بعد بری؟🤕🫀
پارت پنجم :
بچه ی یکی از جاری هام که 6 سالش بود ،
اومد کنارم و دستمو گرفت و رو به مادرش گفت :{مامان حال زنمو خوب میشه؟ من دوس ندارم بمیره ، دوسش دارم!}
مادرش هم که بیچاره رنگ از رخش پریده بود گفت :{خدامرگم بده دخترم این چه حرفیه؟! معلومه که خوب میشه! اصلا طوری نشده که!}
دخترک پرسید:{اما من خودم دیدم رفت دسشویی عق زد! خب ینی حالش بده دیگه!}
مادرش با مهربونی بهش جواب داد:{خب اشکال نداره ، همه بعضی موقع ها اینطوری میشن!}
بعد خطاب به من گفت:{هانیه جان شما ببخشش ، ناراحت نشو ازش ، بچه س دیگه یچیزی گفت!}
منم با خنده گفتم :{چه اشکالی داره؟!}
و رومو کردم به طرف دختر و ادامه دادم:{چه دختر ماهی هستی شما! اسم قشنگت چیه؟}
دخترک جواب داد:{اسمم نگینه ، قشنگه نه؟}
لپشو کشیدم و بعد نوک انگشتام رو بوسیدم ، طوری که انگار از لپش کندم و ماچیدم ؛ گفتم :{اره! مثل خودت قشنگه! چقد شیرین زبونی شما!}
کیان اومد و نگینو بغل کرد و اروم طوری که مثلا کس دیگه ای نشنوه گفت :{نگین! بیا بریم پیش بابا ، تا زنمو استراحت کنه و زودی خوب بشه ، خب؟!}
نگین هم سر تکون داد و گفت:{تا اونجا پرواز کنیم؟!}
کیانم گفت:{پرواز کنیم!}
بعد نگینو گذاشت روی شونه هاش و گفت:{خب خلبان دستور بده! بزن بریم!}
بعد هم رفتن پیش پدر نگین .
فکر کنم یه حرکت مخصوص بین خودشون بود .
کیان نگینو گذاشت پیش برادرش و اومد کنار من .
پرسید :{حالت چطوره؟ بهتری؟}
گفتم :{خوبم فقط یکم سرم درد میکنه .}
بهم گفت:{ تو برو توی اتاق استراحت کن منم چند ساعت دیگه میام که بریم خونه . یکم بیرون کار دارم .}
گفتم:{برو ، خداحافظ}
بعد دستم رو گرفت و سمت یک اتاق برد . در اتاق رو باز کرد و گفت:{میتونی بری داخل .}
سرم رو به نشونه تاکید تکون دادم و داخل رفتم .
اتاق نسبتا بزرگ و قشنگی بود .
یک تخت کنار دیوار و پایین پنجره قرار داشت و یک میز کوچیک تحریر و صندلی ست با میز هم اونطرف اتاق بود .
یک لوستر کوچیک نقره ای هم از سقف اویزون بود .
صدای تقه ی بسته شدن در منو به خودم اورد . کیان در رو بست و اومد داخل اتاق .
اومد سمتم و گفت :{بشین روی تخت .}
................................................................................
《2880 کاراکتر》
آنچه خواهید خواند :
- صدای صحبت هاشو میشنیدم که می گفت ...
- از این همه مراقبتاش خوشم میومد .
- روی تخت ولو شدم .
اینم از پارت جدید .
با این که شرط نرسیده بود ولی چون از چند تا پستی که گذاشتم حمایت کردین پارت دادم .
تو که خوندیش پس یه حمایتم نشه؟🤌🫂
برای پارت بعد :
20 کام و 25 لایک .
ایندفعه اگه نرسونید شرطا رو دیگه ادامه نمیدم🤕😔
ببینم چه میکنید .