شهر منحرفی + خبر
حرف دلمون رو زدم بچه ها💔
#مرینت
بعد پاشدیم رفتیم به سمت خونه جدیدمون الان که آدرین شهردار بود کسی به من درخواست نمیداد یا کمتر میداد رفتم بیرون یکم دور بزنم که یکی از پشت منو گرفت فیلیکس بود
م:چیکار میکنی ولم کن
ف:ادرین به حرفم گوش نداد و حالا تو بهاش رو میپردازی
م:ولم کن
بعدش یاد یک چیزی افتادم و سریع انجامش دادم
#آدرین
رفتیم خونه جدیدمون و مرینت گفت میره دور بزنه بعد از 10 دقیقه دیدم گوشیم الارم نجات مرینت رو میده اینو با مرینت ساختیم که هروقت توی دردسر افتاد یک الارم نجات برام بفرست و حالا اینکارو کرده موقعیتش رو پیدا کردم و رفتم
وقتی رسیدم👇🏻👇🏻
آ:فیلیکس ولش کن
ف:تو چجوری اومدی
آ:دیگه دیگه یجوری حالا مرینت رو ولش کن
ف:شتر بیند در خواب پنبه دانه😂
آ:تو ولش کنی منم شتر دیدم ندیدم
ف:وایی ترسیدم
آ:شوخی ندارم الان که شهردارم میتونم به پلیس ها دستور بدم تورو بگیرن
با این حرفم جا خورد و مرینت و ول کرد و رفت
آ:آسیب که ندیدی
م:نه
رفتیم خونه مرینت رو گذاشتم رو تخت و خوابید و شروع کردم به نوشتن قانون های جدید
فردا صبح👇🏻👇🏻
#مرینت
امروز روز اعلام قانون های جدید بود و ادرین داشت قانون هارو میخوند:
1_از این به بعد همه با لباس های پوشیده اینور اونور میرن👗👚👕👖🥻👘🥼🧥
2_سکس مجاز هست ولی اگر هردو طرف قبول کنن👱🏻♀👱🏻♂
3_هیچ کس حق استفاده از شلاق برای سکس یا تنبیه و نداره🦯❌
4_هیچ کس حق اذیت مرینت دوپن چنگ رو نداره فقط اذیت یعنی سکس میتونید کنید اگر قبول کنه و.........
(نویسنده:من فقط مهماش رو نوشتم وگرنه کلی دیگه هم هست😌)
فردا صبح👇🏻👇🏻
#آدرین
میخواستم پیاده روی کنم برای همین رفتم سمت کشوم و یک تی شرت و یک شلوار لی نازک چون هوا گرم بود پوشیدم رفتم به مرینت هم بگم ببینم میاد
م:اره منم میام فقط وایسا لباس بپوشم
وقتی لباس پوشید رفتیم بیرون دیدم همه با لباس های مثل تی شرت شلوار ساپورت و..... بودن و خیلی خوشحال هم بودن
که یک دختره اومد سمتم
د:اقای اگرست میشه لطفا بهم امضا بدین
آ:حتما
وقتی بهش امضا دادم حرفشو ادامه داد
د:اقای اگرست من ازتون ممنونم که قانون هارو تغییر دادین من کسی بودم که همیشه مورد ازار و اذیت بودم ولی از دیروز تا الان هیچکی بهم درخواست نداده
........
خب شرط ۲۰ لایک و کامنت میدونم که میتونید
و اینکه خیلی هاتون میگید چرا متجاوز عاشق رو ادامه نمیدی خب یکم فکر کن نه توروخدا فکر کن فصل اول تا ۵۰ تا لایک و کامنت میرفت فصل دو چی نه آخه به من بگید تو فصل دو بزور ۱۰ لایک و کامنت میخورد به خدا یکمم به فکر منه نویسنده باش به خدا کم نمیزارم میگم پارت طولانی میزارم لایک و کامنت بیشتر میشه فقط خودمو با این حرفا اسکل میکنم از فردا شروع میکنم به پارت گذاری خدا شاهده الان دارم بهت میگم اگه از فردا هرچی گذاشتم رمان عکس فیلم هرچی اگه شرط داشته باشه اگه نرسه به خدا من آمادم آماده استعفا اون رمانی که ۲۰۰ تا کامنت میخوره ۱۰۰ تا لایک میخوره رمان من از اون چی کم داره اگه میگین طولانی باشه اوکی میام ۲۰۰۰۰ کارکتر مینویسم ولی من اگه صد هزار کارکتر هم بنویسم حمایت نمیشه بعد بگو بیا پارت بده آخه منم حدی دارم منم صبری دارم عه به خدا سر نوشتن این دارم گریه میکنم آخه برای چییی من که هر چی در توان دارم رو میکنم کیه که ببینه حالا مدیر محترم هم میاد میگه آروم باش چیزی نیست که آخه به من بگو از همون پستی که میزاری مهسا همون کمیک از ۱۳۰ لایک فقط ۲۰ لایک بخوره نمیخوره تو ذوقت خدا وکیلی به من بگو اشکال نداره بیاین فش کشم کنین من ناراحت نمیشم چون از حقم دفاع کردم شما بازدید کننده عزیز مثلا شما کامنت که هیچی اگه افتخار نرین انگشت مبارکت رو نزاری روی لایک مثلا کار بزرگی کردی جام المپیک بهت میدن این حرفی که زدم خیلی وقته تو دل منو نویسنده ها بوده حالا نویسنده ای که پستش میره تو جنجالی و محبوب ترین که هیج فقط ما نویسنده هایی که برای شما وقت میزاریم پست میزاریم به عشق اینکه شما حمایت کنید حالا شما به حرف من گوش ندین اشکال نداره اگه اینجوری پیش بره شما شماها کاری میکنید یعنی مارو مجبور میکنید استعفا بدیم وب خالی شه به خاطر شما ما آسیب روحی ببینیم به خاطر شما