رمان جدید In the frenzy of love
نویسنده ی جدیدم و یه رمان اوردم اومممم عالیییی🤤
بیا بخونش پشیمون نمیشی😉
راستی معنی اسمش هم میشه "در هیاهوی عشق"
پارت 1 :
بچه تر که بودم ، مادرم مدام از زیباییم تعریف میکرد ، و همش بهم یاد اوری میکرد .
من تک دخترم . 3 تا برادر داشتم . یکیشون توی تصادف فوت کرد ...
توی یک تصادف خیییلی ناجور ؛
اون توی راه خونه ش با یک کامیون تصادف کرد و ماشینش اتیش گرفت ...
خودشم توی ماشین بود و کل بدنش سوخت ...
پزشکا میگفتن سوختگیش ۹۳ درصد بوده اما خب ... اون طاقت نیاورد ...
همه ی ما هنوزم وقتی به یادش میوفتیم اشکمون در میاد .
................................................................................
7 سال بعد :
من حالا 19 سالمه . هنوز هم مثل بچگیم زیباییم رو دارم ، تعریف از خودم نباشه حتی زیباتر هم شدم ...
همیشه ی خدا خاستگار ها واسه من صفففف کشیدن .
منم که میدونم همه به خاطر زیباییم منو دوست دارن ، یک به یک همرو رد میکردم تا کسی که دوسش دارم یعنی کسی که ملاک هایی که من میخوام رو داره رو پیدا کنم ...
(ناگفته نمونه خودم یک نفرو میخوام ، واسه همین همه رو رد کردم . حیحی)
کات .
خوب بود؟
اگه دوست دارین ادامه بدمش . به پارت اولش نگاه نکنین خیلی قشنگه .یکی از معدود رمان هاییه که دوسش دارم 😁
راستی خودم نوشتمش و اگه از قلمم خوشتون اومد بعد این رمان یک رمان دیگه هم دارم مینویسم واستون بذارمش🤗💜
اینم از معرفی شخصیت ها :
ایشون کیانه که بعدا باهاش اشنا میشین اما فکر نکنم شما هم مثل هانیه ازش خوشتون بیاد(اخلاقش)
ایشونم هانیه خانم ، همونی که بهش یه اشاره ی کوچولو هم شد🥰