داستان کوتاه + معرفی
ادامه😁
سلام اسم من نازنینه
نویسنده جدیدم و یه کمیک مثل کمیک مهسا میزارم ولی ادامه مطلبش بیشتره
الآنم یه داستان خیلی خیلی خیلی کوتاه آوردم که خالی نباشه ادامه مطلب و سکس و از اینا نداره توش از اونا نیس
خوب بریم سراغ داستان
یه مرده بوده که کیر خیلی بزرگی داشته که حدود ۳۰ سانتی متر بوده
این مرده از اینکه انقدر کیرش بلنده خوشش نمیومد
یه روز رفت پیش دکتر و گفت :« اقای دکتر من آلت خیلی بزرگی دارم و نمیتونم باهاش زندگی کنم به من یه راه حل بگید »
دکتر در جوابش گفت که بره پیش فلان جادوگر اون میدونه
مرده گفت باشه و رفت پیش جادو گره و گفت :« آقای فلانی من رفتم پیش دکتر فلانی گفت بیام پیش شما که کمکم کنید که آلتمو کوچیک کنم چون خیلی بزرگه و نمیتونم باهاش زندگی کنم .»
جادوگر بهش گفت که بره توی فلان جزیره اونجا یه باتلاقی هست که توش یه قورباغه زندگی میکنه از اون خواستگاری کن و با هر یه نه گفتنش ۵ سانت کوچیک میشه آلتت .
مرد رفت توی اون جزیره و از قورباغه خاستگاری کرد و قورباغه گفت نه
۵ سانت کم شد
مرد باخودش گفت ۲۵ سانت هم زیاده
پس دوباره خواستگاری کرد و قورباغه گفت نه
۵ سانت کم شد
مرد دوباره باخودش گفت ۲۰ سانت زیاده
پس دوباره خواستگاری کرد و قورباغه گفت نه
۵ سانت کم شد
مرد سه باره باخودش گفت ۱۵ سانت هم زیاده
پس دوباره خواستگاری کرد و قورباغه گفت :« ای بابا چند بار بگم نه نه نه 😒»
و اینگونه شد که هیچ کیری برای مَرده نموند
امید وارم که خوشتون اومده باشه💓