
◇ عروس فراری ◇

[[ مقدمه ]]
ی شب فاصله بین دنیای لطیف و دخترونه ی خودم با ی دنیای ناآشنا غریبه و خشن اون مرد داشتم...
ی رسم عجیب که من و اون رو پاپیچ هم کرد.
نمیدونم چرا، اما میدونستم اون هم راضی نیست،از عشقش به یک دختر دیگه میگفت... و دست درازی به من رو یه اتفاق ساده تلقی میکرد..
برای ابرو.؟ یا برای انتقام.؟ نمیدونستم اما پاپیچش شدم.
رسم رو با تمام وجودم پذیرفتم، بدون اینکه توجهی به آدمی که بهش علاقه داشتم کنم.
قرار شد فقط به اسم زنش باشم. هیچ لمسی نبود،هیچ حسی هم در جریان نبود...
لحن دستوری،و ی هیولا برای من..میگفتن باید دلشو ببرم.. اما هیولا.؟
تا اینکه فرصت انتقام من همزمان با درخواست لمس اون شد.
و این شد شروع داستان]]]]
پارت گذاری:بزودی...
مقدمه هم تا حدودی اسپویل پارت های اوله.... ((:
اگه بازدید شه ازش زودی میذارم (:🔥💕