بچه ها لایک ها نرسیده بود هنوز ولی از اونجایی که کامنت ها خوب بود دارم پارت میدم😙

#نویسنده 

الا و ویلیام رفتن خونه الا وقتی رسیدن خونه الا دردی رو توی شکمش احساس کرد که سریع ویلیام رو گرفت و با صدای گرفته ای گفت

A:درد میکنه دلم     W:لباستو بزن بالا احتمالا کبوده

الا رفت رو تخت خوابید و لباسش رو بالا زد 

W:از این اتفاقا زیاد برام افتاده واسه همین میدونم باید چیکار کرد 

الا اینقدر درد درد داشت فقط سری به نشانه باشه تکون داد

ویلیام کار های لازمه رو انجام داد و بعد پتو رو کشید رو الا و بهش گفت

W:استراحت کن میرم برات یک چیزی بپزم 

A:مرسی 

ویلیام رفت و یک سوپ مرغ برای الا اماده کرد و براش برد 

W:بفرمایین حواست باشه داغه    

الا خیلی درد داشت و ویلیام اینو بفهمید و خودش قاشق قاشق براش فوت میکرد و بهش میداد تا وقتی که تموم شد ویلیام همه چیزو شست و گفت

W:من دیگه میرم      A:نمیشه پیشم بمونی 

W:مطمعنی؟      A:اره....لطفا بمون     W:باشه 

ویلیام تیشرتش رو از تنش دراورد و با بدنی برهنه رفت کنار الا و بغلش کرد و روی خودشون پتو کشید 

الا همونطور که ویلیام رو بغل کرده بود گفت

A:هنوز توضیح ندادی       W:امممم خب..... 

الا دستشو گذاشت روی یکی از قسمت هایی که قبلا ویلیام چاقو خورده بود 

A:زخمات برای چیه؟       

W:خب الا بزار فقط بگم که.....       

A:اگر اسیب میبینی دیگه اینکارا رو نکن

W:نه.....الا من فقط بخاطر مامانم اینکارو میکنم 

A:مادرت؟      W:اره ولی اون الان مرده 

A:اوه واقعا متاسفم.....اگر نمیتونی بگی نمیخواد 

W:نه باید بدونی.....امروز هم تو بخاطر من اسیب دیدی 

A:اونا فقط یک مشت هیولا بودن که اسمشون رو پدر و مادر گذاشته بودن 

W:الا مادرم وقتی مرد من ۱۷ سال سن داشتم و اون موقع بهم گفت که کی اینکارو باهاش کرده و من برای اینکه انتقام مادرم رو بگیرم اومدم توی این کار چون اون کسی که اون بلا رو سر مادرم اورد خیلی قدرتمند بود و من بخاطرش سال ها تمرین کنم و سختی کشیدم تا همه حالا ازم حساب میبرن 

A:اسم اون کسی که اون کارو با مادرت کرده چیه

W:فعلا همینقدر بسه.....بعضی اوقات بیشتر دونستن به نفعت نیست.....پس بیا بخوابیم 

A:باشه 

#ویلیام

من واقعا عاشق شدم.....مامان یکیو پیدا کردم که دلم میخواد با جون و دل باش بجنگم 

صبح در حالی که الا رو بغل کرده بودم بیدار شدم 

موهای قرمز رو از توی چشمش کنار زدم که چشماش باز شد 

A:از کی پاشدی     W:همین الان....یک سوال بپرسم؟ 

A:اره بپرس 

W:موهای قرمزت ...... مال خودته؟یا رنگه؟ چون پدر و مادرت هیچکدوم مو قرمز نبودن

A:واقعا فکر کردی میرم موهامو قرمز میکنم؟.....موهای خودمه و اینکه رنگ موهام به مادر بزرگم رفته.....تا اونجایی که یادمه من ۵ سالم بود که فوت کرد ولی یکسری خاطرات محوی ازش دارم 

W:واو.....پس خیلی خوش شانسی که همچین زیبایی خدا نثارت کرده 

A:خودمم خیلی دوست دارم موهامو....ولی تورو بیشتر

W:معلومه منو بیشتر دوست داری 

A:خیلی خب اقای اعتماد به نفس پاشو از جات باید بریم سرکار

W:ولی مرخصی هستیم؟!     

A:ما زودتر برگشتیم و وظیفمون اینه که خوب کار کنیم.... و اینکه لطفا موقع کار مزاحم نشو 

W:از همین کار توی اونجا متنفرم 

A:راستی تو که قار صاحب چندین کارخونه بشی و اینکه پول دیگه هم داری از جای دیگه پس چرا اونجا کار میکنی؟ 

دستمو گذاشتم زیر چونشو و بلندش کردم و بوسه ریزی روی لباش گذاشتم و گفتم

W:بخاطر تو عشقم        

بلند شدم و لباسم رو پوشیدم و بهش گفتم

W:میرم صبحونه درست کنم بعد بریم

A:نه وایسا خودم میام.....از دیشب خیلی برام زحمت کشیدی امروز من اشپزی میکنم 

الا خواست از جاش بلند شه که پاش درد گرفت و اخی سر داد 

W:با پات فشار نیار.....امروز هم نرو سرکار 

A:نه نگران نباش تو وضعیت بدتر از اینم کار کردم 

به وضعیتش نگاه کردم....دیگه چی از این بدتر بود؟!؟! این دختر واقعا قویه 

الا دوباره سعی کرد بلند شه و ایبار با قدم های محکم و استوار رفت سمت میز ارایشش و یک کش رو برداشت و موهاشو بست و بعد رفت سمت اشپز خونه 

تموم مدت محو زیبایی و قدرتش بودم که نفهمیدم چطور گذشت و دیدم پای میز نشستم و دارم غذا میخورم 

A:سیر نشدی؟      W:از غذا چرا ولی از تو نه 

A:اونجور که تو نگاه میکنی تا الان شیش بار منو خوردی 

W:چون خیلی خوشگلی.....علاوه بر اون من واقعا خوشحالم همچین دوست دختر قوی ای دارم که توی این وضعیتش بازم میره سرکار و صد خودشو میزاره 

 

 

 

 

 

 

 

 

4651 کاراکتر

ببخشید اگر کم بود چون زیاد حالم خوب نیس 

ولی این پارت شرطش رو کم میزارم پس زود برسونین 

۱۸ کامنت        ۱۸ لایک