دلبر دکتر part 5 + 6🌚⚡

𝕬𝕸𝕴𝕽 𝕬𝕸𝕴𝕽 𝕬𝕸𝕴𝕽 · 1403/01/18 21:54 · خواندن 3 دقیقه

#دلبردکتر🌸💕
#پارت_5

+ بیا داخل

به آرومی دستگیره درو فشار دادمو رفتم داخل ، نزدیک میزش شدم و برگه رو روی میز گزاشتم

_ بفرمایید تموم شد 

نگاهی به برگه انداخت و گفت :

+ اوکی میتونی بری ، فقط یه چیزی

_ بفرمایید

+ آقا رسول رفته خرید کنه ، میتونی یه قهوه برام درست کنی؟ تمام وسایلا داخل آشپزخونه هس

و منی که تاحالا یه چاییم نزاشته بودم جوگیرانه گفتم :

_ آره الان براتون درست میکنم 

به سرعت از اتاقش بیرون رفتم و به سمت آشپزخونه حرکت کردم

وای پناه کجایی به دادم برسی ، تو خونه همیشه پناه آشپزی میکرد برای همین تاحالا دست به سیاه و سفید نزده بود

ای کارد بخوره به شکمت الان وقت هوس کردن قهوه بود آخه پفیوز؟؟

با کلافگی نگاهی دورو اطرافم انداختم که شیشه قهوه رو پیدا کردم ، ۳مشت قهوه رو داخل قهوه جوش ریختمو بعد با آب سرد پرش کردم

شعله گاز رو روشن کردمو منتظر شدم تا قهوه درست شه ، دستی روی پیشونیم کشیدمو خیره به شعله گاز بودم تا جوش بیاد

بعد از یک رب جوش اومد که سریع گاز رو خاموش کردم و با دستمال سرشو برداشتم

اوه اوه این چرا این شکلی بود؟؟ ترکیب زیاد جالبی نشده بود 

شکل عنه گلوله گلوله دونه های قهوه روی آب شناور بودن ، چنگالی برداشتم و کمی قهوه هارو له کردم

فنجون کوچیکی از داخل سینگ برداشتمو تا نصف پرش کردم

تصمیم گرفتم کمی توش شکر بریزم تا خوشمزه تر بشه ، در کابینتو باز کردمو به دنبال شکر گشتم که پیداش کردم 

سه قاشق چایی خوری شکر هم اضافه کردمو هم زدم 

به به چی درست کرده پانیا خانوممم ، قربون خودم برم که از هر انگشتم یه هنرمیباره

 

#دلبردکتر🌸💕
#پارت_6

فنجون قهوه رو داخل سینی گزاشتم و برای چس کلاس گزاشتن یه دستمال کاغذیم به شکل مثلث کنارش قرار دادم

دسینی به دست به سمت اتاق دکتر رفتمو بعد از چند تقه به در زدن درو باز کردم

با نازراه میرفتم و تابی به کمرم میدادم ، هرکی ندونه انگار قرمه سبزی درست کرده بودم که انقد فاز گرفته بودم

هرچند برای اولین بار قهوه درست کردن کم هنری نیست که ، سینی قهوه رو روی میز گزاشتم و گفتم :

_ بفرمایید

نگاهی به متحویات قهوه انداخت و گفت :

+ این چرا اینجوریه؟؟

با عشوه گفتم :

_ چجوری آقای دکتر؟؟ مدل جدیده قهوه های ترکیه دیگ ( آره جون عمم)

+ آها

_ خوب بخورین دیگ

فنجونو برداشتو نزدیک لبش برد ، جرعه ای ازش خورد که یهو تمام قهوه رو توف کرد روی میز

+ اه این چه کوفتی بود؟ چرا شوره؟؟

هراسون انگشت اشارمو داخل قهوه زدمو مزه مزه کردم ، اوق راست میگفت شور بود ، ای وای ریدم

حتما بجای شکر نمک ریخته بودم توش ، خجالت زده از گندی که زده بودم سرمو پایین انداختم و گقتم :

_ فک کنم جای شکر اشتباهی نمک ریختم توش شرمنده

+ هوووف گند زدی به میزم 

_ اصلا نگران نباشید الان براتون تمیز میکنم من

فوری چند تا دستمال کاغذی از داخل جعبه برداشتمو خواستم میزو پاک کنم که دستم به فنجون قهوه خوردو ریخت روی شلوارش

ترسیده نگاهی بهش انداختم که مث اژدهای دوسر غرید:

_ اه نمیخواد تمیز کنی گند زدی به هیلکم ، زود باش برو بیرون

ریز ریز میخندیدم که باعث شد بیشتر عصبی بشه و برزخی نگام کنه

دستمو جلوی دهنم گزاشتم و به سرعت از اتاقش خارج شدم

3009 کاراکتر

برای پارت بعدی20لایک15کامنت🌚⚡